English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
fungosity خاصیت قارچی
Other Matches
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
agaricaceous قارچی
fungal قارچی
fungous قارچی
fungoid قارچی
antifungal ضد قارچی
mold کپک قارچی
flat slab floor سقف قارچی
flat slab دال قارچی
mushroom roof سقف قارچی
fuzz ball گیاه قارچی
fungus گیاه قارچی
mushroom rivet پرچ قارچی
agaric گیاه قارچی
ringworm عفونت قارچی
mushroom anchor لنگر قارچی شکل
mycotic دچار ناخوشی قارچی
bunt ناخوشی قارچی گندم
actinomycosis مرض قارچی ارواره
fungiform papillae پرزهای قارچی شکل
schizomycetous شبیه ارگانیسمهای قارچی
fungus فونجی بیماری قارچی
tinea هر نوع مرض قارچی پوست
athlete's foot نوعی مرض قارچی انگشتان
favus نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
ergotism مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
navigated خاصیت
navigates خاصیت
reflectiveness خاصیت
navigating خاصیت
quale خاصیت
propertyless بی خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
property خاصیت
affection خاصیت
virtues خاصیت
virtue خاصیت
inefficacious بی خاصیت
the five predicables خاصیت
navigate خاصیت
fluffiness خاصیت کرکی
flakiness خاصیت فلسی
extensive property خاصیت مقداری
astingency خاصیت قبض
gauziness خاصیت گارسی
ductility خاصیت انگمی
anti knock property خاصیت ضدضربه
glassiness خاصیت شیشهای
gumminess خاصیت صمغی
mealiness خاصیت اردی
fattiness خاصیت چربی
milkiness خاصیت شیری
non skid quality خاصیت ضد لغزش
nutritiousness خاصیت غذائی
nutritiveness خاصیت غذایی
ductility خاصیت کش امدن
paramorphism خاصیت دگردیسی
pitchiness خاصیت زفتی
chemism خاصیت شیمیایی
chalkiness خاصیت تباشیری
mechanicalness خاصیت مکانیکی
carnosity خاصیت گوشتی
mealness خاصیت اردی
powderiness خاصیت گردی
elasticity خاصیت فنری
magnetism خاصیت مغناطیسی
the virtue of drugs خاصیت داروها
steeliness خاصیت فولادی
impoverish بی خاصیت کردن
impoverished بی خاصیت کردن
impoverishes بی خاصیت کردن
vitreosity خاصیت شیشهای
functions خاصیت وجودی
nature نوع خاصیت
natures نوع خاصیت
buoyancy خاصیت شناوری
causality خاصیت سببی
woodiness خاصیت چوبی
function خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
quantification تعیین خاصیت
silkiness خاصیت ابریشمی
recursivity خاصیت بازگشت
adhesive property خاصیت چسبندگی
alkalescence خاصیت قلیایی
sponginess خاصیت اسفنجی
unmake از خاصیت انداختن
abnormality خاصیت غیرطبیعی
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
deactivating بی خاصیت کردن
deactivates بی خاصیت کردن
deactivated بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
low test دارای خاصیت فراری
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
inductionless بدون خاصیت القائی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
springiness خاصیت فنری ارتجاع
tonus خاصیت انقباض عضله
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
sexed دارای خاصیت جنسی
malleability خاصیت چکش خواری
plasticity خاصیت شکل افرینی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
illusion of space القاء خاصیت فضایی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
elater خاصیت انبساط و گسترش
ductility خاصیت لوله شدن
ductility خاصیت فتیله شدن
diathermacy خاصیت هدایت گرما
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
curative دارای خاصیت درمانی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
agglomerative دارای خاصیت تراکم
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
alkaline دارای خاصیت قلیایی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
flexibility خاصیت خمش پذیری
asexual فاقد خاصیت جنسی
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
gamic دارای خاصیت جنسی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com