Dictiornary-Farsi | خاطر جمعی تحقیق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
certes	خاطر جمعی تحقیق


Other Matches

You can rest assured.	خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
coaction	عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
research	تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches	تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched	تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching	تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
aggregative	جمعی
massing	جمعی
masses	جمعی
mass	جمعی
collective	جمعی
additives	جمعی
plural	جمعی
collective bargaining	جمعی
additive	جمعی
collective bargaining	معامله جمعی
collective ownership	مالکیت جمعی
collective mind	ذهن جمعی
collective liability	بدهی جمعی
gunners	جمعی توپخانه
cumulative error	خطای جمعی
collective goods	کالاهای جمعی
collective behavior	رفتار جمعی
collective agreement	توافق جمعی
collectedness	جمعی حواس
gunner	جمعی توپخانه
collective protection	حفافت جمعی
en masse	دسته جمعی
mass hysteria	هیستری جمعی
scrutin deliste	رای جمعی
mass education	اموزش جمعی
mass contagion	سرایت جمعی
mass communication	ارتباط جمعی
collective	دسته جمعی
sum check	مقابله جمعی
sum term	لفظ جمعی
collective unconscious	ناهشیار جمعی
collective self reliance	خوداتکائی جمعی
collective responsibility	مسئوولیت جمعی
in chorus	دسته جمعی
processional	دسته جمعی
social	دسته جمعی
ensemble	دسته جمعی
ensembles	دسته جمعی
processional	سروددسته جمعی
aggregate function	عمل جمعی
all together	دسته جمعی
in company	دسته جمعی
aggregate operator	عملگر جمعی
communal	دسته جمعی
volleys	شلیک بطوردسته جمعی
nonoperating strength	جمعی غیرفعال در یکان
processions	حرکت دسته جمعی
teamwork	کار دسته جمعی
permanent party	جمعی دایمی یکان
power play	حمله دسته جمعی
paratrooper	جمعی یکان چترباز
infantryman	جمعی پیاده نظام
infantrymen	جمعی پیاده نظام
volleyed	شلیک بطوردسته جمعی
gang punch	منگنه دسته جمعی
mass media	وسایل ارتباط جمعی
picnic	دسته جمعی خوردن
picnicked	گردش دسته جمعی
picnic	گردش دسته جمعی
in mass	بطور دسته جمعی
picnicked	دسته جمعی خوردن
ingrow	بطور دسته جمعی
picnics	دسته جمعی خوردن
volleying	شلیک بطوردسته جمعی
picnics	گردش دسته جمعی
volley	شلیک بطوردسته جمعی
polls	اخذرای دسته جمعی
genocide	کشتار دسته جمعی
polled	اخذرای دسته جمعی
collective security	تامین دسته جمعی
volley bombing	شلیک دسته جمعی
collective fire	اتش دسته جمعی
poll	اخذرای دسته جمعی
paratroopers	جمعی یکان چترباز
salvoes	فریاد دسته جمعی
salvo	فریاد دسته جمعی
procession	حرکت دسته جمعی
sake	خاطر
Due to	به خاطر
for his sake	به خاطر او
for the love of	به خاطر,
on account of somebody [something]	به خاطر
behalf	خاطر
mind	خاطر
minding	خاطر
minds	خاطر
remembrance	خاطر
gangs	دسته جمعی عمل کردن
gang	دسته جمعی عمل کردن
parade	تظاهرات عملیات دسته جمعی
paraded	تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades	تظاهرات عملیات دسته جمعی
parading	تظاهرات عملیات دسته جمعی
callective note	بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
formicarm	زندگی دسته جمعی موریانه
scot ant lot	جریمه یامالیات دسته جمعی
fluttering	بال زنی دسته جمعی
fluttered	بال زنی دسته جمعی
social increment	افزایش ناشی از کار جمعی
flutter	بال زنی دسته جمعی
synergism	کار توام ودسته جمعی
flutters	بال زنی دسته جمعی
formicary	زندگی دسته جمعی موریانه
gang days	روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
social decrement	کاهش ناشی از کار جمعی
despondent <adj.>	افسرده خاطر
ex officio	به خاطر شغل
tranquillity	اسایش خاطر
attentions	خاطر حواس
attention	خاطر حواس
in view of <idiom>	به خاطر اینکه
uneasiness	خاطر تشویش
amativeness	خاطر خواهی
sure	خاطر جمع
leisurely	بافراغت خاطر
gladly	با مسرت خاطر
surer	خاطر جمع
surest	خاطر جمع
security	اسایش خاطر
depressed <adj.>	افسرده خاطر
solace	تسلیت خاطر
downhearted <adj.>	افسرده خاطر
umbrageous	رنجیده خاطر
lacerated	خاطر ازرده
peace of mind	اسودگی خاطر
self gratification	ترضیه خاطر
for his sake	برای خاطر او
spontaneous generation	بطیب خاطر
free will	طیب خاطر
of ones own accord	بطیب خاطر
gladness	مسرت خاطر
in service	به خاطر خدمت
tranquility	اسایش خاطر
to imprint on the mind	در خاطر نشاندن
to escape one's memory	از خاطر رفتن
acapella	اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
embarrassing clanger [British E]	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas	اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
terpsichore	رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
collectivism	وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
We are living in the age of mass communication.	ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
collective	جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
part song	آواز دسته جمعی بدون ساز
gang week	هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
anthem	سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
anthems	سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
convocation	جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
indagation	تحقیق
scholarships	تحقیق
quests	تحقیق
scholarship	تحقیق
ascertainment	تحقیق
investigations	تحقیق
investigation	تحقیق
scrutiny	تحقیق
inquirendo	تحقیق
rummages	تحقیق
researching	تحقیق
rummaging	تحقیق
inquiries	تحقیق
inquiry	تحقیق
verification	تحقیق
rummage	تحقیق
rummaged	تحقیق
researches	تحقیق
studying	تحقیق
researched	تحقیق
research	تحقیق
study	تحقیق
quest	تحقیق
checking	تحقیق
studies	تحقیق
stamp on the mind	خاطر نشان کردن
in the interests of truth	برای خاطر راستی
for nothing	برای خاطر هیچ
accord	دلخواه طیب خاطر
inorder to	به خاطر اینکه برای
spontaneously	به طیب خاطر بی اختیار
for reasons of safety	به خاطر دلایل امنیتی
take it out on <idiom>	بی محلی به خاطر عصبانیت
for mercy sake	برای خاطر خدا
for ones own hand	به خاطر خود شخص
for god's sake	برای خاطر خدا
for a mere nothing	برای خاطر هیچ
to feel sure	خاطر جمع بودن
accords	دلخواه طیب خاطر
to impress on the mind	خاطر نشان کردن
for pity's sake	برای خاطر خدا
accorded	دلخواه طیب خاطر
to stamp on the mind	خاطر نشان کردن
nuisances	مایه تصدیع خاطر