English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
pen خامه نوشتن
penned خامه نوشتن
penning خامه نوشتن
pens خامه نوشتن
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
with cream با خامه
styloipodium ته خامه
sleave silk خامه
floss silk خامه
cinnamon per خامه پر
raw cream خامه
raw silk خامه
cream separator خامه گیر
slabs برامه خامه
slab برامه خامه
creaminess خامه داری
remex ساقه پر خامه پر
creamer خامه گیر
silk pile خامه ابریشمی
with single cream با کرم یا خامه کم
bale of pile عدل خامه
sleave ابریشم خامه
pile خامه فرش
sour cream خامه ترش
styles خامه سبک نگارش
styled خامه سبک نگارش
style خامه سبک نگارش
skims شیر خامه گرفته
skimmed شیر خامه گرفته
skim شیر خامه گرفته
separator الت خامه گیری
styling خامه سبک نگارش
cream کرم، خامه، سرشیر
skimmed milk شیر بدون خامه
with double cream با کرم یا خامه زیاد
hard sauce مخلوطی از خامه وشکروچاشنی
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
The cream wont keep tI'll tomorrow . خامه تا فردا خراب می شود
cream cheese پنیری که با شیر خامه دارتهیه شود
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
mousses خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
mousse خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
unspun pile [خامه و پرز کم تاب یا بدون تاب]
eclair شیرینی خامه دار و بستنی دار
penning نوشتن
scrawling بد نوشتن
inscribed نوشتن
pen نوشتن
pens نوشتن
scrawl بد نوشتن
inscribe نوشتن
scrawls بد نوشتن
inscribes نوشتن
inscribing نوشتن
penned نوشتن
scrawled بد نوشتن
set down نوشتن
to reduce to writing نوشتن
to put down نوشتن
pt down نوشتن
scribbles بد نوشتن
put down <idiom> نوشتن
scribble بد نوشتن
write head هد نوشتن
scribbled بد نوشتن
superscrible نوشتن
scribbling بد نوشتن
indite نوشتن
write نوشتن
writes نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
to set down نوشتن
autographed دستخط نوشتن
commentated تقریظ نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
autographs دستخط نوشتن
commentates تقریظ نوشتن
commentating تقریظ نوشتن
autograph دستخط نوشتن
autographing دستخط نوشتن
circumscribe نوشتن در دور
rewrites باز نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
rewriting باز نوشتن
rewrite باز نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
circumscribing نوشتن در دور
circumscribed نوشتن در دور
rewriting دوباره نوشتن
commentate تقریظ نوشتن
write-offs زود نوشتن
editorialises سرمقاله نوشتن
editorialised سرمقاله نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
prose نثر نوشتن
penmanship طرز نوشتن
editorialising سرمقاله نوشتن
write out به تفصیل نوشتن
write-off زود نوشتن
write off زود نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
write up به تفصیل نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
editorialized سرمقاله نوشتن
editorialize سرمقاله نوشتن
write head نوک نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
circumscribes نوشتن در دور
rewritten باز نوشتن
i am weary of writing از نوشتن خسته
poeticize شعر نوشتن
poetize شعر نوشتن
precis خلاصه نوشتن
scrolls کتیبه نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
annotating تفسیر نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
r/w خواندن- نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
allegorize تمثیل نوشتن
overwrite جای نوشتن
handwrite بادست نوشتن
graphomania شهوت نوشتن
impanel در صورت نوشتن
engross درشت نوشتن
elegize قصیده نوشتن
inscroll در طومار نوشتن
miswrite اشتباه نوشتن
double space یک خط درمیان نوشتن
demythologize تفسیر نوشتن
over write جای نوشتن
overwrite دومرتبه نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
note نت موسیقی نوشتن
tired of writing خسته از نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
tables در فهرست نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
table در فهرست نوشتن
to dip ones pen in gall سخت نوشتن
to write off به اسانی نوشتن
to write out بتفضیل نوشتن
wirte only تنها نوشتن
rewrote باز نوشتن
noting نت موسیقی نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
preface دیباچه نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
read/write head هدخواندن- نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
scribble باشتاب نوشتن
scribbles باشتاب نوشتن
hyphenate با خط پیوند نوشتن
invoice فاکتور نوشتن
invoiced فاکتور نوشتن
invoices فاکتور نوشتن
invoicing فاکتور نوشتن
tablets بر لوح نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
scribbling باشتاب نوشتن
scribbled باشتاب نوشتن
list در فهرست نوشتن
jot با شتاب نوشتن
jots با شتاب نوشتن
tablet بر لوح نوشتن
graphic وابسته به فن نوشتن
programs برنامه نوشتن
program برنامه نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
typed با ماشین تحریر نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com