Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
housewife
خانم خانه
housewives
خانم خانه
Other Matches
headmistress
خانم مدیر خانم رئیس
schoolmarm
خانم معلم خانم دبیر
schoolma'am
خانم معلم خانم دبیر
headmistresses
خانم مدیر خانم رئیس
mrs. gadabout
د دری خانم هرجایی خانم
missy
دختر خانم خانم
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
begum
خانم
mademe
خانم
gentlewoman
خانم
gentlewomen
خانم
dona
خانم
Madonnas
خانم من
donna
خانم
signora
خانم
madem
خانم
mistresses
خانم
dames
خانم
dame
خانم
ma'am
خانم
Madonna
خانم من
wife
خانم
madam
خانم
Mrs
خانم
missis
خانم
missus
خانم
lady
خانم
ladies
خانم
goodwife
خانم
mistress
خانم
schoolmistresses
خانم رئیس
senora
بانو خانم
gentlewomanlike
خانم وار
head mistress
خانم مدیرمدرسه
faille
روسری خانم ها
missy
خانم کوچولو
ladykin
خانم کوچولو
head mistress
خانم رئیس
lady killer
خانم قرزن
lady principal
خانم رئیس
princesses
شاهزاده خانم
demoiselle
دختر خانم
schoolmistress
خانم رئیس
doctress
حکیم خانم
maid
خانم خدمتکار
knockout
<idiom>
خانم زیبا
princess
شاهزاده خانم
waitress
خانم پیشخدمت
hand bag
کیف دستی خانم ها
princesse
شاهدخت شاهزاده خانم
electress
خانم انتخاب کننده
senorita
دوشیزه دختر خانم
princess
شاهدخت شاهزاده خانم
princesses
شاهدخت شاهزاده خانم
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
woman doctor
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .
خانم به تمام معنی است
She is a very captivating lady .
خانم بسیار گیرایی است
princesses
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
andromeda
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
cloches
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
cloche
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
princesse
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princess
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb
خانه خانه کردن
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
your good ladies
خانم شما یا زن شما
pigeon-holes
خانه
pied-a-terre
خانه
lodged
خانه
lodges
خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
lodge
خانه
shack
خانه
pieds-a-terre
خانه
housing
خانه ها
honeycombs
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
houseless
بی خانه
within doors
در خانه
pigeon-hole
خانه
alveolate
خانه خانه
cellular
خانه خانه
door-to-door
خانه به خانه
double-fronted
خانه دو در
door to door
خانه به خانه
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
her house
خانه اش
shacks
خانه
cellulated
خانه خانه
furnace house
خانه
her house
خانه ان زن
checkered
خانه خانه
cloisonne
خانه خانه
room
خانه
pigeon hole
خانه
houseroom
جا در خانه
i was under his roof
در خانه
domicile
خانه
materfamilias
زن خانه
housed
خانه
rooms
خانه
cells
خانه
homes
خانه
houses
خانه
cell
خانه
sockets
خانه
lar
خانه
socket
خانه
domiciles
خانه
house
خانه
quarterage
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
home
خانه
lares
خانه
tersellated
خانه خانه
house arrest
بازداشت در خانه
brick yard
اجرپز خانه
camera obscura
تاریک خانه
homeowner
صاحب خانه
homeowners
صاحب خانه
butler pantry
ابدار خانه
home-grown
محصول خانه
cabana
خانه کوچک
pumping ststion
تلمبه خانه
caserne
سرباز خانه
ranch house
خانه یک اشکوبه
dacha
خانه ییلاقی
custom house
گمرک خانه
boathouse
قایق خانه
convalescent home
نقاهت خانه
coffeehouse
قهوه خانه
coffee shop
قهوه خانه
poor house
گدا خانه
coffee house
قهوه خانه
coach house
درشکه خانه
chop house
خوراک خانه
chequer
خانه شطرنج
chancery
دفتر خانه
boathouses
قایق خانه
coach house
کالسکه خانه
coffee room
خوارک خانه
bordel
فاحشه خانه
builders
خانه ساز
loony bins
دیوانه خانه
loony bin
دیوانه خانه
department
وزارت خانه
departments
وزارت خانه
housework
کار خانه
pump house
تلمبه خانه
builder
خانه ساز
schoolhouses
خانه مدیراموزشگاه
tower house
خانه برجی
poor house
مسکین خانه
canteen
سفره خانه
canteens
سفره خانه
observatories
رصد خانه
observatory
رصد خانه
menage
خانه داری
active cell
خانه کاری
pinacotheca
نگار خانه
bawdy house
فاحشه خانه
houseroom
اتاق خانه
photographer's studio
عکاس خانه
houseboy
خانه شاگرد
bindery
صحاف خانه
pesthouse
خسته خانه
pest house
خسته خانه
bookbindery
صحاف خانه
bawdy house
جنده خانه
pigeonhole
خانه قفسه
pumping station
تلمبه خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com