English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English Persian
hovel خانه رعیتی
hovels خانه رعیتی
farm house خانه رعیتی
farmhouse خانه رعیتی
farmhouses خانه رعیتی
onstead خانه رعیتی
steading خانه رعیتی
farm-house خانه رعیتی
Search result with all words
hull خانه رعیتی تنه کشتی
hulls خانه رعیتی تنه کشتی
farmery خانه رعیتی ومتعلقات ان
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
Other Matches
serfdom رعیتی
vassalage رعیتی
villenage رعیتی
rural رعیتی
villeinage رعیتی
barnyard حیاط رعیتی
villeinage ارباب رعیتی
barnyards حیاط رعیتی
serfdom نظام رعیتی
serfdom system نظام رعیتی
homesteads مزرعه رعیتی
homestead مزرعه رعیتی
farmery ساختمانهای رعیتی
servitude خدمت اجباری رعیتی
barton حیاط رعیتی صاحب ملک
farmstead مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
cotter روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
vassal رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassals رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger سرد خانه اشپز خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
room خانه
checkered خانه خانه
domicile خانه
door to door خانه به خانه
furnace house خانه
within doors در خانه
houseless بی خانه
cells خانه
her house خانه اش
her house خانه ان زن
tersellated خانه خانه
houseroom جا در خانه
domiciles خانه
dwellings خانه
pied-a-terre خانه
shack خانه
shacks خانه
housing خانه ها
honeycombs خانه خانه
pigeon hole خانه
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
cloisonne خانه خانه
alveolate خانه خانه
double-fronted خانه دو در
dwelling خانه
pieds-a-terre خانه
rooms خانه
lodge خانه
lodged خانه
lodges خانه
cellular خانه خانه
door-to-door خانه به خانه
roommates هم خانه
roommate هم خانه
honeycomb خانه خانه
cellulated خانه خانه
sockets خانه
quarterage خانه
materfamilias زن خانه
housed خانه
socket خانه
lares خانه
house خانه
lar خانه
houses خانه
i was under his roof در خانه
homes خانه
home خانه
cell خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
armory اسلحه خانه
butler pantry ابدار خانه
wash house رختشوی خانه
alveolus شش خانه حبابچه
opposite the house روبروی خانه
wanigan خانه سیار
active cell خانه کاری
opposite the house مقابل خانه
town houses خانه شهری
departments وزارت خانه
department وزارت خانه
boathouse قایق خانه
bindery صحاف خانه
bookbindery صحاف خانه
bawdy house فاحشه خانه
notbility خانه داری
bawdy house جنده خانه
pump house تلمبه خانه
bordel فاحشه خانه
cabana خانه کوچک
vegetable soil خانه باغی
brick yard اجرپز خانه
houseproud دلخوش به خانه
baby house عروسک خانه
onstead خانه با متعلقات
boathouses قایق خانه
pest house خسته خانه
furniture اثاث خانه
cottage خانه روستایی
cottages خانه روستایی
poor house گدا خانه
houseboat خانه قایقی
houseboats خانه قایقی
refineries تصفیه خانه
boys خانه شاگرد
boy خانه شاگرد
domestic خانه دار
photographer's studio عکاس خانه
pigeonhole خانه قفسه
panel house جنده خانه
houseproud خانه سرفراز
houseboys خانه شاگرد
mobile home خانه متحرک
mobile homes خانه متحرک
pinacotheca نگار خانه
refinery تصفیه خانه
builders خانه ساز
house arrest بازداشت در خانه
orphan asylum یتیم خانه
opposite to the house روبروی خانه
homeowners صاحب خانه
homeowner صاحب خانه
builder خانه ساز
orphon a یتیم خانه
menage خانه داری
schoolhouse خانه مدیراموزشگاه
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
houseboy خانه شاگرد
poor house مسکین خانه
canteen سفره خانه
canteens سفره خانه
observatories رصد خانه
observatory رصد خانه
home-grown محصول خانه
camera obscura تاریک خانه
landlouper خانه بدوش
grummet شاگرد خانه
gynaeceum خانه اندرونی
three doors of سه خانه انسوتر
spense ابدار خانه
spinsterhood خانه ماندگی
home born خانه زاد
stay at home خانه نشین
homebred خانه پرورده
the house over the way خانه روبرو
to get the key of the street بی خانه بودن
goodwife کدبانوی خانه
spence ابدار خانه
landloper خانه بدوش
lake0dwelling خانه دریاچهای
kibitka خانه تاتار
keep in در خانه ماندن
freemasons hall فراموش خانه
keep house در خانه ماندن
fuse block خانه فیوز
gambling house قمار خانه
gaming house قمار خانه
homemaker خانه دار
steading خانه با متعلقات
teahouse چای خانه
husbandman سرپرست خانه
tan yard دباغ خانه
hub or hub by خانه دار
teahouse قهوه خانه
household art فن اداره خانه
tea house قهوه خانه
housewifely خانه دار
housewifery خانه دار
telephone station تلفن خانه
house work خانه داری
systems house خانه سیستم ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com