English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
houseboat خانه قایقی
houseboats خانه قایقی
Other Matches
pontoons پل قایقی
pontoon پل قایقی
pontoon bridge پل شناور قایقی
boat form قایقی شکل
boat form شکل قایقی
skew boat form شکل قایقی تابدار
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
cascara قایقی که از پوست درخت درست شده
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
rooms خانه
door-to-door خانه به خانه
houseless بی خانه
cell خانه
shack خانه
tersellated خانه خانه
her house خانه اش
her house خانه ان زن
pigeon hole خانه
dwellings خانه
domiciles خانه
cells خانه
dwelling خانه
domicile خانه
room خانه
checkered خانه خانه
door to door خانه به خانه
furnace house خانه
within doors در خانه
cellular خانه خانه
alveolate خانه خانه
housing خانه ها
pigeon-hole خانه
pigeon-holes خانه
honeycombs خانه خانه
honeycomb خانه خانه
shacks خانه
cellulated خانه خانه
pieds-a-terre خانه
houseroom جا در خانه
lodged خانه
pied-a-terre خانه
roommates هم خانه
lodge خانه
lodges خانه
roommate هم خانه
double-fronted خانه دو در
cloisonne خانه خانه
housed خانه
materfamilias زن خانه
homes خانه
home خانه
lares خانه
quarterage خانه
socket خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
houses خانه
house خانه
i was under his roof در خانه
lar خانه
sockets خانه
notbility خانه داری
household art فن اداره خانه
active cell خانه کاری
home-grown محصول خانه
boathouses قایق خانه
boathouse قایق خانه
onstead خانه با متعلقات
onstead خانه رعیتی
department وزارت خانه
departments وزارت خانه
wash house رختشوی خانه
alveolus شش خانه حبابچه
pesthouse خسته خانه
photographer's studio عکاس خانه
butler pantry ابدار خانه
tower house خانه برجی
bordel فاحشه خانه
bookbindery صحاف خانه
poor house گدا خانه
bindery صحاف خانه
bawdy house فاحشه خانه
bawdy house جنده خانه
baby house عروسک خانه
vegetable soil خانه باغی
armory اسلحه خانه
wanigan خانه سیار
pinacotheca نگار خانه
pigeonhole خانه قفسه
brick yard اجرپز خانه
houseboy خانه شاگرد
house arrest بازداشت در خانه
mobile home خانه متحرک
mobile homes خانه متحرک
orphon a یتیم خانه
orphan asylum یتیم خانه
opposite to the house روبروی خانه
domestic خانه دار
boy خانه شاگرد
houseboys خانه شاگرد
houseproud خانه سرفراز
farmhouses خانه رعیتی
economical خانه دار
panel house جنده خانه
thrift خانه داری
houseroom اتاق خانه
houseproud دلخوش به خانه
statehouse خانه ملت
statehouses خانه ملت
farm house خانه رعیتی
farmhouse خانه رعیتی
boys خانه شاگرد
furniture اثاث خانه
homeowner صاحب خانه
canteen سفره خانه
canteens سفره خانه
observatories رصد خانه
observatory رصد خانه
menage خانه داری
builder خانه ساز
builders خانه ساز
homeowners صاحب خانه
schoolhouses خانه مدیراموزشگاه
schoolhouse خانه مدیراموزشگاه
cottage خانه روستایی
cottages خانه روستایی
opposite the house مقابل خانه
opposite the house روبروی خانه
refineries تصفیه خانه
frater سفره خانه
pest house خسته خانه
refinery تصفیه خانه
three doors of سه خانه انسوتر
teahouse قهوه خانه
homemaker خانه دار
lake0dwelling خانه دریاچهای
tea house قهوه خانه
kibitka خانه تاتار
robe de chambre لباس خانه
keep in در خانه ماندن
keep house در خانه ماندن
safe house خانه امن
homebred خانه پرورده
landloper خانه بدوش
teahouse چای خانه
pumping ststion تلمبه خانه
goodwife کدبانوی خانه
grummet شاگرد خانه
gynaeceum خانه اندرونی
the house over the way خانه روبرو
ranch house خانه یک اشکوبه
landlouper خانه بدوش
telephone station تلفن خانه
home born خانه زاد
secretariate دبیر خانه
house agent دلال خانه
spence ابدار خانه
housewifely خانه دار
steading خانه با متعلقات
housewifery خانه دار
hub or hub by خانه دار
stay at home خانه نشین
husbandman سرپرست خانه
spinsterhood خانه ماندگی
to leave word in the house در خانه سپردن
steading خانه رعیتی
summer house خانه تابستانی
systems house خانه سیستم ها
insectary حشره خانه
house to get خانه اجارهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com