English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
bastel خانه مستحکم
bastle خانه مستحکم
Search result with all words
tower house قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
Other Matches
reinforced مستحکم
tenacious مستحکم
crenelated مستحکم
well founded مستحکم
well found مستحکم
fortified مستحکم
walled مستحکم
crenellated مستحکم
pillboxes سنگر مستحکم
fortifying مستحکم کردن
redoubtable مستحکم سهمناک
pillbox سنگر مستحکم
block house موضع مستحکم
hard beach ساحل مستحکم
fortify مستحکم کردن
fortifies مستحکم کردن
fortifications مستحکم کردن
fortifier مستحکم کننده
strong point نقطه مستحکم
bastille قلعه مستحکم
fortress سنگر مستحکم
fortresses سنگر مستحکم
retrench مستحکم کردن
retrenchment مستحکم سازی
crenellate مستحکم کردن
crenelate مستحکم کردن
fortification مستحکم کردن
citadels پایگاه مستحکم ارگ
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
citadel پایگاه مستحکم ارگ
hard base سکوی پرتاب مستحکم
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
reinforce مستحکم کردن محکم کردن
reinforces مستحکم کردن محکم کردن
furnace house خانه
houseroom جا در خانه
lodges خانه
lodge خانه
housing خانه ها
pieds-a-terre خانه
pied-a-terre خانه
quarterage خانه
lodged خانه
cell خانه
door to door خانه به خانه
domiciles خانه
within doors در خانه
domicile خانه
her house خانه ان زن
houseless بی خانه
rooms خانه
room خانه
tersellated خانه خانه
cells خانه
checkered خانه خانه
her house خانه اش
cellular خانه خانه
roommate هم خانه
door-to-door خانه به خانه
home خانه
pigeon-holes خانه
pigeon-hole خانه
pigeon hole خانه
housed خانه
house خانه
lar خانه
sockets خانه
alveolate خانه خانه
homes خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
lares خانه
socket خانه
materfamilias زن خانه
houses خانه
double-fronted خانه دو در
roommates هم خانه
shack خانه
shacks خانه
i was under his roof در خانه
cloisonne خانه خانه
dwelling خانه
dwellings خانه
honeycomb خانه خانه
cellulated خانه خانه
honeycombs خانه خانه
insectary حشره خانه
insectarium حشره خانه
keep in در خانه ماندن
husbandman سرپرست خانه
lupanar فاحشه خانه
lupanar جنده خانه
i wrote home برای خانه
house to let خانه اجارهای
hub or hub by خانه دار
household art فن اداره خانه
landlouper خانه بدوش
house work خانه داری
housewifely خانه دار
landloper خانه بدوش
house to get خانه اجارهای
keep house در خانه ماندن
lake0dwelling خانه دریاچهای
kibitka خانه تاتار
housewifery خانه دار
house top بام خانه
luft خانه فرار
department وزارت خانه
cabana خانه کوچک
camera obscura تاریک خانه
caserne سرباز خانه
chancery دفتر خانه
chequer خانه شطرنج
chop house خوراک خانه
coach house کالسکه خانه
coach house درشکه خانه
coffee house قهوه خانه
coffee room خوارک خانه
coffee shop قهوه خانه
butler pantry ابدار خانه
brick yard اجرپز خانه
departments وزارت خانه
active cell خانه کاری
alveolus شش خانه حبابچه
armory اسلحه خانه
baby house عروسک خانه
bawdy house جنده خانه
bawdy house فاحشه خانه
bindery صحاف خانه
bookbindery صحاف خانه
bordel فاحشه خانه
coffeehouse قهوه خانه
convalescent home نقاهت خانه
custom house گمرک خانه
frater سفره خانه
freemasons hall فراموش خانه
fuse block خانه فیوز
gambling house قمار خانه
gaming house قمار خانه
goodwife کدبانوی خانه
grummet شاگرد خانه
gynaeceum خانه اندرونی
domatophobia خانه هراسی
home born خانه زاد
homebred خانه پرورده
earth house خانه زیرزمینی
dwelling house خانه مسکونی
homemaker خانه دار
dacha خانه ییلاقی
delivery to the home تحویل در خانه
dishouse بی خانه کردن
disorderly house خانه بدنام
disorderly house فاحشه خانه
domicil مقر خانه
domiciliary مربوط به خانه
domiciliate خانه مسکن
door lock کلید خانه
dwelling construction خانه سازی
house agent دلال خانه
houseproud خانه سرفراز
checker خانه شطرنج
colombarium کبوتر خانه
double-pile house خانه دو خوابه
English cottage خانه ویلایی
farm-house خانه رعیتی
hermitage خانه زاهد
out <adv.> بیرون از خانه
bangaloid growth خانه ییلاقی
bell-gable ناقوس خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com