Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
next door
خانه پهلویی
Other Matches
side ward
پهلویی
next door
[to]
<adv.>
پهلویی
lateral
پهلویی
sideward
یک ور پهلویی
siding
پهلویی
sidings
پهلویی
laterad
پهلویی
immediate
پهلویی
triangularity
سه پهلویی
racking stress
تنش پهلویی
our next neighhbour
همسایه پهلویی ما
side view
نمای پهلویی
side wall
دیوار پهلویی
our neighbour door
همسایه پهلویی ما
next
پهلویی جنبی
cheek
پایه پهلویی
cheeks
پایه پهلویی
sidewards
پهلویی ضلعی
sidewall
دیوار پهلویی
pneumonic
سینه پهلویی
make leeway
حرکت پهلویی کردن
enneagon
شکل نه ضلعی نه پهلویی
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
outhouse
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouses
منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
flanking fire
اتش پهلویی اتشهای مربوط به حفظ جناحها
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
heptagons
هفت پهلویی هفت ماهه
heptagon
هفت پهلویی هفت ماهه
lodges
خانه
lodged
خانه
lodge
خانه
tersellated
خانه خانه
cells
خانه
room
خانه
rooms
خانه
domicile
خانه
domiciles
خانه
alveolate
خانه خانه
within doors
در خانه
roommate
هم خانه
cloisonne
خانه خانه
cellulated
خانه خانه
dwellings
خانه
i was under his roof
در خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
materfamilias
زن خانه
roommates
هم خانه
honeycomb
خانه خانه
honeycombs
خانه خانه
housing
خانه ها
houseless
بی خانه
lares
خانه
pigeon hole
خانه
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
dwelling
خانه
checkered
خانه خانه
quarterage
خانه
furnace house
خانه
her house
خانه اش
cellular
خانه خانه
her house
خانه ان زن
shack
خانه
shacks
خانه
lar
خانه
double-fronted
خانه دو در
house
خانه
homes
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
housed
خانه
pieds-a-terre
خانه
cell
خانه
houses
خانه
home
خانه
pied-a-terre
خانه
houseroom
جا در خانه
sockets
خانه
socket
خانه
homemaker
خانه دار
fuse block
خانه فیوز
homebred
خانه پرورده
home born
خانه زاد
grummet
شاگرد خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
gaming house
قمار خانه
gambling house
قمار خانه
goodwife
کدبانوی خانه
house agent
دلال خانه
i wrote home
برای خانه
insectarium
حشره خانه
insectary
حشره خانه
keep house
در خانه ماندن
keep in
در خانه ماندن
kibitka
خانه تاتار
lake0dwelling
خانه دریاچهای
husbandman
سرپرست خانه
hub or hub by
خانه دار
housewifery
خانه دار
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
house top
بام خانه
house work
خانه داری
household art
فن اداره خانه
housewifely
خانه دار
landloper
خانه بدوش
bordel
فاحشه خانه
brick yard
اجرپز خانه
butler pantry
ابدار خانه
cabana
خانه کوچک
camera obscura
تاریک خانه
caserne
سرباز خانه
chancery
دفتر خانه
chequer
خانه شطرنج
bookbindery
صحاف خانه
bindery
صحاف خانه
bawdy house
فاحشه خانه
department
وزارت خانه
departments
وزارت خانه
active cell
خانه کاری
alveolus
شش خانه حبابچه
armory
اسلحه خانه
baby house
عروسک خانه
bawdy house
جنده خانه
chop house
خوراک خانه
earth house
خانه زیرزمینی
disorderly house
فاحشه خانه
domatophobia
خانه هراسی
domicil
مقر خانه
domiciliary
مربوط به خانه
domiciliate
خانه مسکن
door lock
کلید خانه
dwelling construction
خانه سازی
dwelling house
خانه مسکونی
frater
سفره خانه
disorderly house
خانه بدنام
dishouse
بی خانه کردن
delivery to the home
تحویل در خانه
coach house
کالسکه خانه
coach house
درشکه خانه
coffee house
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffeehouse
قهوه خانه
convalescent home
نقاهت خانه
custom house
گمرک خانه
dacha
خانه ییلاقی
freemasons hall
فراموش خانه
hermitage
خانه زاهد
bastel
خانه مستحکم
almshouse
یتیم خانه
steading
خانه رعیتی
summer house
خانه تابستانی
systems house
خانه سیستم ها
tan yard
دباغ خانه
tannage
دباغ خانه
tea house
قهوه خانه
teahouse
قهوه خانه
teahouse
چای خانه
telephone station
تلفن خانه
bastle
خانه مستحکم
bell-cote
ناقوس خانه
bell-gable
ناقوس خانه
farm-house
خانه رعیتی
English cottage
خانه ویلایی
double-pile house
خانه دو خوابه
spence
ابدار خانه
spense
ابدار خانه
spinsterhood
خانه ماندگی
stay at home
خانه نشین
steading
خانه با متعلقات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com