Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
rectories
خانه کشیش بخش
rectory
خانه کشیش بخش
Search result with all words
presbyteries
خانه کشیش
presbytery
خانه کشیش
manse
محل سکنی خانه کشیش
manses
محل سکنی خانه کشیش
Other Matches
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
priest
کشیش
clergymen
کشیش
evengelist
کشیش
clerics
کشیش
cleric
کشیش
presbyterate
کشیش
druids
کشیش
druid
کشیش
clergyman
کشیش
abbe
کشیش
padre
کشیش
predicant
کشیش
provost
کشیش
churchmen
کشیش
ecclesiastics
کشیش
herdsmen
کشیش
padres
کشیش
herdsman
کشیش
provosts
کشیش
priests
کشیش
churchman
کشیش
ecclesiastic
کشیش
hieratic
کشیش
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
lama
کشیش بودایی
lay brother
نیمچه کشیش
vicars
کشیش بخش
vicar
کشیش بخش
shaveling
سرتراشیده کشیش
sacerdotalism
کشیش مابی
primate
کشیش ارشد
lamas
کشیش بودایی
parson
کشیش بخش
rectors
کشیش بخش
hedge priest
کشیش روستا
rector
کشیش بخش
priesthood
کشیش بودن
priesthood
مقام کشیش
Reverend
جناب کشیش
officiant
کشیش سرپرست
high priest
کشیش اعظم
holy joe
کشیش دهکده
parsons
کشیش بخش
sacerdocy
کشیش منشی
acolytes
دستیار کشیش
residentiary
کشیش مقیم
clerkly
وابسته به کشیش
presbyterial
وابسته به کشیش ها
priestlike
کشیش وار
right reverend
جناب کشیش
priestcraft
کشیش بازی
archpriest
کشیش بزرگ
priestliness
کشیش مابی
acolyte
دستیار کشیش
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
chancels
جای مخصوص کشیش
chancel
جای مخصوص کشیش
cassocks
خرقه پوش کشیش
cassock
خرقه پوش کشیش
prsbytery
محل جلوس کشیش
pardoner
کشیش امرزنده گناه
rectrix
بانوی کشیش بخش
divining
کشیش استنباط کردن
kirkman
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic
وابسته به کشیش بودایی
divine
کشیش استنباط کردن
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
divines
کشیش استنباط کردن
Imhotep
کشیش
[دربار مصر]
divined
کشیش استنباط کردن
papa
پاپ کشیش ناحیه
pontiff
کشیش بزرگ پاپ
officiating priest
کشیش پیش نماز
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
papas
پاپ کشیش ناحیه
curate
معاون کشیش بخش
curates
معاون کشیش بخش
ministers
وزیر مختار کشیش .
minister
وزیر مختار کشیش .
pontiffs
کشیش بزرگ پاپ
parsonages
قلمرو کشیش بخش
parsonage
قلمرو کشیش بخش
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest
اورا بسمت کشیش گماشتند
curacy
معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies
معاونت کشیش بخش یادهستان
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
ministerial
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
tunicle
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
honey comb
خانه خانه کردن
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
nonagium
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
چوپان وار کشیش وار
roommates
هم خانه
roommate
هم خانه
cloisonne
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
housing
خانه ها
lodged
خانه
houseless
بی خانه
honeycombs
خانه خانه
her house
خانه اش
lodges
خانه
lodge
خانه
cellulated
خانه خانه
door to door
خانه به خانه
shack
خانه
her house
خانه ان زن
furnace house
خانه
shacks
خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
pied-a-terre
خانه
houseroom
جا در خانه
checkered
خانه خانه
door-to-door
خانه به خانه
within doors
در خانه
pigeon-holes
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon hole
خانه
cellular
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
double-fronted
خانه دو در
pieds-a-terre
خانه
cells
خانه
room
خانه
domicile
خانه
domiciles
خانه
house
خانه
lar
خانه
lares
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
materfamilias
زن خانه
houses
خانه
housed
خانه
cell
خانه
rooms
خانه
i was under his roof
در خانه
home
خانه
homes
خانه
tersellated
خانه خانه
socket
خانه
quarterage
خانه
sockets
خانه
boathouses
قایق خانه
coffee shop
قهوه خانه
bawdy house
جنده خانه
coach house
کالسکه خانه
bawdy house
فاحشه خانه
bordel
فاحشه خانه
bookbindery
صحاف خانه
coach house
درشکه خانه
coffee room
خوارک خانه
coffee house
قهوه خانه
bindery
صحاف خانه
panel house
جنده خانه
boathouse
قایق خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com