Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
family of computers |
خانواده کامپیوترها |
|
|
Other Matches |
|
rule the roost <idiom> |
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده |
manager |
ل کامپیوترها و شبکه در شرکت |
managers |
ل کامپیوترها و شبکه در شرکت |
aix |
ریز کامپیوترها و mainframeها است |
wcce |
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت |
network |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
mainframe computer |
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe |
networks |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
networking |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
computer literacy |
دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل |
thirds |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
platform |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
platforms |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
languages |
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند. |
language |
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند. |
third |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
names |
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها |
name |
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها |
Hewlett Packard |
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها |
GOSIP |
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی |
synchronous |
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند |
alien |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
aliens |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
unix |
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ |
FTP |
استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است |
peripheral slots |
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند |
oem |
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer |
telephony |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
wife |
خانواده |
clan |
خانواده |
clans |
خانواده |
ilk |
خانواده |
menage |
خانواده |
family |
خانواده |
household |
خانواده |
gens |
خانواده |
families |
خانواده |
households |
خانواده |
circuit family |
خانواده مداری |
citrus |
خانواده مرکبات |
motorola 000 family |
خانواده موتورولا |
crustaceous |
خانواده خرچنگ |
clannishness |
خانواده پرستی |
patronymic family |
خانواده پدرنامی |
clansman |
عضو خانواده |
font family |
خانواده فونت |
gas family |
خانواده گاز |
subfamily |
خانواده فرعی |
apiaceae |
خانواده چتریان |
to maintain one's family |
خانواده خود را |
the girls |
دخترهای یک خانواده |
matronymic family |
خانواده مادرنامی |
mustelidea |
خانواده سمور |
arachnida |
خانواده کارتنه |
batrachia |
خانواده غوکان |
goodman |
بزرگ خانواده |
home visit |
بازدید خانواده |
computer family |
خانواده کامپیوتر |
penates |
خدایان خانواده |
ecomania |
بیزاری از خانواده |
family structure |
ساخت خانواده |
patriarchate |
ریاست خانواده |
extended family |
خانواده گسترده |
family budget |
بودجه خانواده |
family expenditure |
هزینه خانواده |
family law |
حقوق خانواده |
culicidae |
خانواده پشه |
culex |
خانواده پشه |
lanthanide series |
خانواده لانتانیدها |
conjugal family |
خانواده زن و شوهری |
consanguine family |
خانواده هم خون |
sheik |
رئیس خانواده |
schizogenic family |
خانواده اسکیزوفرنی زا |
cruciferae |
خانواده چلیپاییان |
family therapy |
خانواده درمانی |
crustacea |
خانواده خرچنگ |
member of a family |
عضو خانواده |
actinide series |
خانواده اکتینیدها |
sheikhs |
رئیس خانواده |
sheiks |
رئیس خانواده |
matriarch |
رئیسه خانواده |
broken homes |
خانواده گسیخته |
royalties |
از خانواده سلطنتی |
royalty |
از خانواده سلطنتی |
matriarchs |
رئیسه خانواده |
crustacean |
خانواده خرچنگ |
crustaceans |
خانواده خرچنگ |
sheikh |
رئیس خانواده |
family doctor |
پزشک خانواده |
family doctors |
پزشک خانواده |
nation |
خانواده طایفه |
nations |
خانواده طایفه |
bring home the bacon <idiom> |
نانآور خانواده |
horseflesh |
خانواده اسب |
patriarch |
رئیس خانواده |
patriarchs |
رئیس خانواده |
strips |
موسس خانواده |
familial |
مربوط به خانواده |
paterfamilias |
بزرگ خانواده |
paterfamilias |
سالار خانواده |
family planning |
تنظیم خانواده |
type font |
خانواده حروف |
turnix |
خانواده بلدرچین |
turnicidae |
خانواده بلدرچین |
nuclear family |
خانواده هستهای |
accipitres |
خانواده لاشخوران |
zinnia |
خانواده گل اهاری |
broken home |
خانواده گسیخته |
nuclear families |
خانواده هستهای |
lobelia |
خانواده گیاهان لوبلیا |
urticaceous |
وابسته به خانواده گزنه |
He left his family in Europe . |
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت |
saltbush |
خانواده گیاهان قازایاغی |
materfamilas |
مادر خانواده کدبانو |
wear the pants in a family <idiom> |
رئیس خانواده بودن |
born in the purpule |
عضو خانواده سلطنتی |
family men |
مرد خانواده - دوست |
family man |
مرد خانواده - دوست |
pyralidid |
خانواده بزرگی ازپروانه ها |
to return to the fold [family] |
به خانواده خود برگشتن |
viverrine |
خانواده گربه زباد |
napoleonic |
وابسته به خانواده ناپلئون |
nabidae |
خانواده کک و ساس و حشرات |
nabid |
خانواده کک و ساس و حشرات |
salicaceous |
وابسته به خانواده بید |
lady beetle |
سوسک خانواده Coccinellidae |
patriarchs |
رئیس خانواده یا طایفه |
cycas |
گیاه از خانواده سیکاس |
royalty |
اعضای خانواده سلطنتی |
acarina |
خانواده کرم جرب |
ganoidei |
خانواده سگ ماهی مینافلسان |
royalties |
اعضای خانواده سلطنتی |
acalephe |
خانواده گزنه دریایی |
family size |
تعداد افراد خانواده |
canine |
وابسته به خانواده سگ سگ مانند |
cetaceous |
وابسته به خانواده بال |
family planning programs |
برنامههای تنظیم خانواده |
apiaceous |
وابسته به خانواده چتریان |
mangroves |
خانواده شاه پسند |
lady bird |
سوسک خانواده Coccinellidae |
mangrove |
خانواده شاه پسند |
family planning |
برنامه ریزی خانواده |
patriarch |
رئیس خانواده یا طایفه |
santalaceous |
وابسته به تیره یا خانواده صندل |
crocodilian |
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ |
tudor |
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس |
convolvulaceous |
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی |
clannishly |
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد |
cimex |
سرخک خانواده ساس وسرخک |
to provide for one's family |
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن |
stuart |
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان |
pteridophyte |
گیاهان اوندی خانواده سرخس |
leguminous |
وابسته به خانواده پروانه اسایان |
habit family hierarchy |
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده |
gadoid |
وابسته به خانواده ماهی روغن |
styloipodium |
ته خامه گیاهان خانواده هویج |
A curse has been laid on the family . |
خانواده لعنت شده یی است |
feverweed |
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق |
pteridophyta |
گیاهان اوندی خانواده سرخس |
plantagenet |
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس |
Generosity runs in the family. |
سخاوت دراین خانواده ارثی است |
koala |
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها. |
koalas |
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها. |
aaron's beard |
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum |
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . |
مادر بزرگمان مرد خانواده است |
vestal |
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده |
I am the bread winner of the family . |
نان آور خانه ( خانواده ) هستم |
ferula |
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها |
gasteropod |
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون |
maccabees |
خانواده میهن پرستان مکابی یهود |
sequoia |
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج |
paulownia |
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک |
rushing |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
rushed |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
rush |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
he is a shame to his family |
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد |
albatross |
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae |
pocket borough |
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده |
He did it for the sake of his family . |
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد |
lancastrian |
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر |
one of the most respected families |
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده |
albatrosses |
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae |
flower de luce |
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم |
There seems to be a jinx on that family. |
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است. |
fleur de lys |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
Afro- |
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند. |
geometrid |
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی |
page of presence |
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
rhythm method |
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن |
fagaceous |
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط |
fleur de lis |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
ling |
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae |
rs c |
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند |
Main Street [American English] |
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه |
page of bonour |
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
knight marshal |
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد |
What does Main Street think of this policy? |
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟ |
transistors |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |
casework |
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان |
transistor |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |