Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (5 milliseconds)
English	Persian
cohesionless soil	خاک بدون چسبندگی
Other Matches
tenacity	چسبندگی
viscosity	چسبندگی
cohesiveness	چسبندگی
sliminess	چسبندگی
flow resistance	چسبندگی
glutinosity	چسبندگی
stickiness	چسبندگی
cohesion	چسبندگی
adherence	چسبندگی
gripping power	چسبندگی
pastiness	چسبندگی
inadhesiveness	نا چسبندگی
adhesion	چسبندگی
adhesiveness	چسبندگی
internal friction	چسبندگی
clamminess	چسبندگی
gumminess	چسبندگی
stick	وضع چسبندگی
adhesion agent	عامل چسبندگی
cement adhesive	چسبندگی سیمانی
kinematic viscosity	چسبندگی جنبشی
adhesive force	نیروی چسبندگی
viscosity	چسبندگی کشواری
abhesive	ماده ضد چسبندگی
adhesiveness	قابلیت چسبندگی
adhesiveness	نیروی چسبندگی
magnetic viscosity	چسبندگی مغناطیسی
adhesive stress	نیروی چسبندگی
adhesive stress	قدرت چسبندگی
cohesive force	نیروی چسبندگی
cohesive bond	مقاومت چسبندگی
adhesive property	خاصیت چسبندگی
cohesion of soil	چسبندگی خاک
cohesion coefficient	ضریب چسبندگی
viscosity	چسبندگی مایعات
tenacity	چسبندگی اصرار
incoherence	عدم چسبندگی ناجوری
cohesiometer	دستگاه سنجش چسبندگی خاک
adhesion of fibers	خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
non cohesive soil	خاکی که فاقد چسبندگی باشد
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
binder	ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders	ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
goalless	بدون گل
not nearctic	بدون
to a certainty	بدون شک
unstressed	بدون مد
ex	بدون
i'll warrant	بدون شک
bottomless	بدون ته
sans	بدون
undoubtedly	بدون شک
but	بدون
without	بدون
doubtlessly	بدون شک
indubitable	بدون شک
ex-	بدون
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
and no mistake	بدون شک
obtrusively	بدون حق
nonboresafe	بدون ضامن
non delay	بدون تاخیر
faultless	بدون خطا
consistently	بدون تناقض
unmennerly	بدون اداب
unequivocally	بدون ابهام
unsprung	بدون فنر
unmaned	بدون سرنشین
on the square	بدون کجی
unmannered	بدون اداب
nonsyllabic	بدون هجایی
safely	بدون خطر
nonstop	بدون توقف
unequivocal	بدون ابهام
pathless	بدون جاده
quiescently	بدون جنبش
strikeless	بدون ضربت
tenantless	بدون مستاجر
unfunded	بدون سرمایه
termless	بدون شرط
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
undeviating	بدون انحراف
terrorless	بدون ترس
prosaically	بدون لطافت
toeless	بدون پنجه
unoccupied	بدون مستاجر
unadvised	بدون اطلاع
unblushing	بدون شرم
stemless	بدون تنه
stemless	بدون ساقه
searchless	بدون جستجو
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
recoilless	بدون لنگر
run on	بدون وقفه
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
unlined	بدون استر
soilless	بدون خاک
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
unaligned	بدون صف ارایی
no doubt	بدون تردید
achromic	بدون ترخیم
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
undue	بدون مداخله
acid free	بدون اسید
indubitable	بدون تردید
by rote	بدون فکر
bloodlessly	بدون خونریزی
expired	بدون اعتبار
unresponsive	بدون احتیاط
continuously	بدون توقف
bloodless	بدون خونریزی
diamensionless	بدون اندازه
deice	بدون یخ کردن
immediately	بدون واسطه
degas	بدون گازکردن
dealated	بدون بال
cordless	بدون سیم
toothless	بدون دندانه
inoffensive	بدون زنندگی
bareheaded	بدون کلاه
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
acarpous	بدون میوه
acranial	بدون کاسهء سر
achlamydeous	بدون پوشش
acold	بدون احساسات
achromatic	بدون ترخیم
air dry	بدون رطوبت
ametabolic	بدون دگردیسی
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
blankly	بدون مقصودیامعنی
vainly	بدون نتیجه
asymptomatic	بدون علامت
anechoic	بدون انعکاس
fruitlessly	بدون نتیجه
ametabolous	بدون دگردیسی
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
inelastic	بدون کشش
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
incommunicable	بدون رابطه
incognizant	بدون شناسایی
inapproachable	بدون دسترسی
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
ingenuously	بدون تزویر
inofficial	بدون اجازه
unattended	بدون متصدی
notwithstanding	بدون توجه
endless	بدون پایان
irrespective of	بدون ملاحظه
irreflexive	بدون واکنش
inviscid	بدون لزوجت
intolerantly	بدون بردباری
inoperculate	بدون دریچه
immusical	بدون هماهنگی
immethodical	بدون اسلوب
free from slip	بدون لغزش
free from backlash	بدون لقی
insecure	بدون ایمنی
flavorless	بدون مزه
failure free	بدون خرابی
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
involuntarily	بدون اراده
discontinuously	بدون اتصال
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
holdless	بدون گیره
hands down	بدون احتیاط

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com