Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
may the Lord be your refuge and protector. |
خدا پشت وپناهت باشد |
|
|
Other Matches |
|
a closed mouth catches no flies <proverb> |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
hotbed |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
hotbeds |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
open back |
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.] |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
wellŠsuppose it is so |
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد |
Zel-i Sultan vase |
طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.] |
karachoph design |
لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.] |
charges |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
charge |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
rool crush |
اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.] |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
shaggy ugs |
فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.] |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
armistise |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
gini coefficient |
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست |
custom's declaration |
باشد |
Benedictine |
باشد |
Benedictines |
باشد |
at the owner's risk |
باشد |
any old thing |
هر چه باشد |
admissibleness |
باشد |
incomplete flower |
کم باشد |
some one or other |
هر کس باشد |
admissibly |
باشد |
reflexively |
باشد |
worksheet |
ی داشته باشد |
over crowding |
بیشتر باشد |
if he be |
اگر او باشد |
keep your peck up |
دل داشته باشد |
be it so |
چنین باشد |
let it remain as it is |
بگذارید باشد |
quantum sufficit |
چندان که بس باشد |
beit so |
چنین باشد |
whosoever |
هر شخصی که باشد |
coute que coute |
بهربهاکه باشد |
whoso |
هر شخصی که باشد |
whencesoever |
از هرجا که باشد |
at most |
خیلی باشد |
if any |
اگر باشد |
stet |
بگذارید باشد |
hydroxide |
داشته باشد |
let it be |
بگذارید باشد |
how difficult soever it may be |
هر قدر سخت باشد |
brilliantly |
چنانکه برجسته باشد |
i beam or i beam |
تیری که به شکل ) باشد |
he must have gone |
باید رفته باشد |
out of range |
که خارج از حد سیستم باشد |
riparian |
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد |
he wished to be private |
می خواست در خلوت باشد |
caryatid |
ستونی که مجسمه زن باشد |
if need be |
اگر لازم باشد |
HTTPD |
تصدیق و جستجو باشد |
steady as you go |
راه ثابت باشد |
shepherdesses |
شبان کلیسا که زن باشد |
if necessary |
اگر لازم باشد |
shepherdess |
شبان کلیسا که زن باشد |
if any |
اگر داشته باشد |
theonomy |
کشوری که خداپادشاه ان باشد |
pterygium |
گلبرگی که مانندبال باشد |
that depends |
تا چه شرایطی درکار باشد |
rain or shine |
چه باران باشد چه آفتاب |
flocculence |
یا دسته پشم باشد |
perhaps so |
شاید چنین باشد |
culpably |
چنانکه سزاوارسرزنش باشد |
i girder |
تیری که بشکل ) باشد |
pitfully |
چنانکه سزاوارنکوهش باشد |
if i find an opportunity |
اگر مجالی باشد |
well and good |
باشد چه ضرر دارد |
by all means |
بهر قیمت که باشد |
library edition |
چاپی که درخودکتابخانه باشد |
layer |
ل تصحیح خطا باشد |
straying |
که متوقف نشده باشد |
strays |
که متوقف نشده باشد |
inviolably |
چنانکه سزاوارحرمت باشد |
at f. |
منتهی خیلی باشد |
at any price |
بهر قسمت که باشد |
at all events |
بهر وسیله که باشد |
as the case may be |
تاچه مورد باشد |
Mind the step! |
حواست به پله باشد! |
kentish fire |
که نشانه نفاق ..باشد |
layers |
ل تصحیح خطا باشد |
meetly |
چنانکه در خور باشد |
medially |
چنانکه درمیان باشد |
stray |
که متوقف نشده باشد |
Keep your mind on your work. |
حواست بکارت باشد |
He is not dead by any chance , is he ? |
نکند مرده باشد ؟ |
Mark my words . Remember what I told you . |
یادت باشد چه گفتم |
shell back |
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد |
May his soull live in peace. |
روحش شاد باشد |
You neednt worry . Dont bother your head. |
خیالت راحت باشد |
inoffensively |
بی انکه زننده باشد |
negroid |
کسیکه خون سیاهان در او باشد |
hexahydrate |
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد |
it promisews to be easy |
امید میرود اسان باشد |
learning curve |
که استفاده از آن بسیار سخت باشد |
layered |
انچه مربوط به لایه ها باشد |
Gentiles |
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد |
site |
محلی که پایه چیزی باشد |
sited |
محلی که پایه چیزی باشد |
heroically |
زنی که قهرمان داستان باشد |
hellishness |
خویی که شایسته دوزخ باشد |
lightface |
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد |
liquid capital |
سرمایهای که پول نقد باشد |
granitic water |
ابی که ازخاک خارادارامده باشد |
green old wound |
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد |
love match |
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس |
gynaecocracy |
حکومتی که دردست اناث باشد |
problem plav |
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد |
coiffures |
مردی که سلمانی زنانه باشد |
lebrary edition |
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد |
preformatted |
آنچه فرمت شده باشد |
coiffure |
مردی که سلمانی زنانه باشد |
pleasingly |
چنانکه خوش ایند باشد |
sites |
محلی که پایه چیزی باشد |
inadvisably |
بدون اینکه صلاح باشد |
ineffectively |
بی انکه اثری داشته باشد |
inviolately |
چنانکه بی حرمت نشده باشد |
brass band |
ادوات انها از برنج باشد |
interlocutress |
زنی که طرف گفتگو باشد |
on cne's own initiative |
بی انکه کسی گفته باشد |
brass bands |
ادوات انها از برنج باشد |
boardwalks |
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد |
if he has found it |
اگر ان را پیدا کرده باشد |
inflationary gap |
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد |
boardwalk |
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد |
i suspect him to be a liar |
گمان میکنم دروغگو باشد |
pay gravel or dirt |
شن یا خاک زردارشستن ان باصرفه باشد |
orthotone |
که ازخود دارای تیکه باشد |
non cohesive soil |
خاکی که فاقد چسبندگی باشد |
in claisum |
دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد |
i do not wish it otherwise |
جور دیگر باشد نمیخواهم |
i shoudel hardly think so |
گمان نمیکنم اینطور باشد |
just as you like |
هر جور میل شما باشد |
it is p that he did not go |
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که |
heroine |
زنی که قهرمان داستان باشد |
heroines |
زنی که قهرمان داستان باشد |
objectiveness |
چنانکه در خارج معقول باشد |
paymistress |
زنی که مامور پرداخت باشد |
Gentile |
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد |
bind |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
binds |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
blazing star |
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد |
After all I have eaten his salt. |
هر چه باشد با هم نان ونمک خوردیم. |
Supposing that is the case . |
بفرض اینکه اینطور باشد |
bombproof |
ساختمانی که پناه بمب باشد |
There must be a catch(trick)in it. |
باید حقه ای درکار باشد |
bourg |
محل یاشخصی که مجاورقلعه باشد |
cantilever beam |
تیری که یک طرف ان گیردار باشد |
cat and dog life |
زندگی زناشویی که پرازدعوانکبت باشد |
catch meadow |
چمنی که دردامنه تپهای باشد |
cessionary |
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد |
yahoo |
جانوری که درقالب انسانی باشد |
commendably |
چنانکه شایان ستایش باشد |
well begun is h lf done |
بنیاد کار خوب باشد |
trigraph |
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد |
between our selves |
حرف بین خودمان باشد |
beanball |
توپی که هدف ان سر توپزن باشد |
as little as possible |
اینقدر کم که امکان پذیر باشد |
thumbnails |
هر چیزی که باندازه ناخن باشد |
thumbnail |
هر چیزی که باندازه ناخن باشد |
granules |
حب و کپسولی که باقند وشکرپوشیده باشد |
granule |
حب و کپسولی که باقند وشکرپوشیده باشد |
jerkin |
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد |
jerkins |
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد |
aerated bread |
نانیکه مصنوعابوسیله گازدرامده باشد |
She must be at least 40. |
او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد. |
There must be some mistakes. |
باید اشتباهی شده باشد. |
It must be quiet. |
باید ساکت و آرام باشد. |
bad dept |
طلبی که امکان وصول ان کم باشد |
theatrical gestures |
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد |
dapple |
حیوانی که بدنش خالخال باشد |
telamon |
ستونی که مجسمه مرد باشد |
testate |
متوفایی که وصیت کرده باشد |
syngraph |
تنظیم کنندگان رسیده باشد |
sympathetics |
سلسله پیهای نباتی باشد |
stylobate |
پایهای که زیرچند ستون باشد |
st.g's cross |
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد |
irrelatively |
بی انکه وابستگی داشته باشد |
expandable |
آنچه قابل گسترش باشد |
selectable |
آنچه قابل انتخاب باشد |
sanguinarily |
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد |
fillbelly |
کسیکه درکاری حریص باشد |
razor edge |
پشته کوه که تیز باشد |
rationabile stoverium |
نفقهای که میزان ان منطقی باشد |
foot hill |
تپه ای که در دامنه کوهی باشد. |
frothily |
بی انکه مغزیامعنی داشته باشد |
double purchase pulley |
غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد |
the u kingdom |
کشوری که پادشاه داشته باشد |
the u states |
کشوری که پادشاه داشته باشد |
cushion |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |
cushioned |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |