Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 40 (1 milliseconds)
English	Persian
wreck	خرد و متلاشی شدن
wrecking	خرد و متلاشی شدن
wrecks	خرد و متلاشی شدن
Search result with all words
collapse	متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsed	متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses	متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing	متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
disjointed	متلاشی
dispersion	متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
splinter	تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintered	تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintering	تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinters	تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
disintegrate	متلاشی شدن یاکردن
disintegrate	متلاشی شدن یا کردن
disintegrates	متلاشی شدن یاکردن
disintegrates	متلاشی شدن یا کردن
disintegrating	متلاشی شدن یاکردن
disintegrating	متلاشی شدن یا کردن
decompose	تجزیه کردن متلاشی شدن
decomposes	تجزیه کردن متلاشی شدن
crack up	متلاشی شدن
crack-up	متلاشی شدن
fragment	قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting	قطعات متلاشی خردکردن
fragments	قطعات متلاشی خردکردن
disintegrating slag	سرباره متلاشی شده
disjoin	منفصل متلاشی
fissionable	قابل تجزیه متلاشی شونده
fragmentate	متلاشی کردن
hackle	متلاشی کردن
jigsaw puzzle	نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
to wreck	متلاشی کردن
to tear down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building	متلاشی کردن ساختمانی
to cave in	متلاشی شدن [ساختمان]
to collapse	متلاشی شدن [ساختمان]
to fall in	متلاشی شدن [ساختمان]
something collapses like a card of house	متلاشی شدن چیزی مانند ساختمان از ورقهای بازی
Partial phrase not found.

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com