English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
satisfactory خرسند کننده
Other Matches
glad خرسند
touched خرسند
content خرسند
contenting خرسند
flattered خرسند مسرور
happy خرسند سعادتمند
happier خرسند سعادتمند
happiest خرسند سعادتمند
satisfying خرسند کردن
satisfy خرسند کردن
satisfies خرسند کردن
contenting خرسند کردن محتوی
content خرسند کردن محتوی
rest on one's laurels <idiom> خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
gladden خرسند کردن خوشحال کردن
gladdened خرسند کردن خوشحال کردن
gladdening خرسند کردن خوشحال کردن
gladdens خرسند کردن خوشحال کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
prater پچ پچ کننده
doer کننده
prattfall پچ پچ کننده
mitigative کم کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
fizzy کف کننده
bidders کننده
filleting پر کننده
deflective کج کننده
bandwidth یچ کننده
commulator یک سو کننده
bidder کننده
fillet پر کننده
tracker پی کننده
catterer پچ پچ کننده
refutatory رد کننده
solver حل کننده
noncommittal رد کننده
trackers پی کننده
puffer پف کننده
ear-splitting کر کننده
renunciant کننده
refutative رد کننده
renunciant رد کننده
filleted پر کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
deletive حک کننده
abjurer or abjuror کننده
mauler له کننده
fillets پر کننده
attacking تک کننده
refuser رد کننده
fluxing oil اب کننده
mumbler من من کننده
filler پر کننده
doers کننده
fillers پر کننده
jaberer پچ پچ کننده
sensor حس کننده
skittish رم کننده
crepitant خش خش کننده
crusher له کننده
thinner کم کننده
rebutter رد کننده
surfy کف کننده
hoppers لی لی کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
syncopator غش کننده
whisperer پچ پچ کننده
percutient دق کننده
mitigatory کم کننده
squelcher له کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
repudiationist رد کننده
hopper لی لی کننده
swooner غش کننده
attenuant اب کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
erumpent فوران کننده
dimissory مرخص کننده
eruptive فوران کننده
estimator تخمین کننده
digger حفر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com