Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 109 (6 milliseconds)
English	Persian
stertorous	خرناس کشنده
Other Matches
snored	خرناس
snores	خرناس
snoring	خرناس
snorted	خرناس
snore	خرناس
snorer	خرناس کش
snort	خرناس
snorting	خرناس
snorts	خرناس
snifter	خرناس
snorter	صفیر خرناس
snorter	کسیکه خرناس میکشد
growled	خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling	خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growl	خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls	خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
trackers	کشنده
tracker	کشنده
deadly	کشنده
delineator	کشنده
deadliest	کشنده
deadlier	کشنده
pestilent	کشنده
enticing	کشنده
deathy	کشنده
death ful	کشنده
inhalant	بو کشنده
assassinator	کشنده
prepossessing	کشنده
drainer	اب کشنده
mortal	کشنده
lethiferous	کشنده
alluring	کشنده
plotter	کشنده
plotters	کشنده
perishing	کشنده
lethal	کشنده
tractive	کشنده
fatal	کشنده
pernicious	کشنده
suicidal	کشنده
inviting	کشنده
attractive	کشنده
mortals	کشنده
killer	کشنده
puller	کشنده
murderers	کشنده
tensioner	کشنده
murderous	کشنده
murderer	کشنده
sorbent	کشنده
tensor	کشنده
killers	کشنده
killer whale	وال کشنده
pestilently	بطور کشنده
ovicidal	کشنده تخم
hauling part	قسمت کشنده
fungicidal	کشنده قارچ
drum plotter	کشنده طبله
herbicidal	کشنده گیاهان
tractive effort	نیروی کشنده
inhaul	به داخل کشنده
introversive	بدرون کشنده
introvertive	بدرون کشنده
it is mortal to him	کشنده اوست
lancinating	تیر کشنده
killer whales	وال کشنده
nonlethal	غیر کشنده
lethality	کشنده بودن
dragman	میکشد کشنده
killing	کشنده دلربا
drawer	کشنده برات یا چک
howling	جیغ کشنده
drawers	کشنده برات یا چک
killings	کشنده دلربا
death blow	ضربت کشنده
howling	زوزه کشنده
mortally	بطور کشنده
lethal	وابسته به مرگ کشنده
disinfestant	ماده کشنده حشرات
pesticides	کشنده حشره موذی
pesticide	کشنده حشره موذی
nitrogen mustard	گاز کشنده خردل
median lethal dose	دوز متوسط کشنده
invitingly	بطور جالب یا کشنده
adducent	بداخل کشنده مقرب
ejector	پوکه کش بیرون کشنده
attractively	بطور کشنده یا جاذب
downhaul	طناب پایین کشنده
dead ground	اتصال به زمین کشنده
chortle	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling	صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
to cach one's death	دچار سرماخوردگی کشنده شدن
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
boat falls	طناب بالا کشنده قایق
adductive	استشهادی بسوی محور کشنده
raymond hook	قلاب بالا کشنده قایق
slaughterous	مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
biocid	قاطع حیات کشنده حشرات
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .	رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
caricaturist	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
rodenticide	دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturists	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
counter check	چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
lanciation	سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com