Total search result: 139 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
exophthalmos |
خروج تخم چشم |
|
|
Search result with all words |
|
overrun |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
overrunning |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
overruns |
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد |
exit |
خروج |
exit |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |
exits |
خروج |
exits |
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو |
infinite |
حلقهای که خروج ندارد. |
jet |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
jets |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
jetted |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
jetting |
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت |
hit |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
hits |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
hitting |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
blowing |
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد |
outage |
راه خروج |
outages |
راه خروج |
outlet |
مجرای خروج |
outlets |
مجرای خروج |
marketing |
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری |
propulsion |
خروج |
emission |
صدور خروج |
emission |
خروج |
emissions |
صدور خروج |
emissions |
خروج |
gangway |
محل ورود و خروج از ناو |
gangways |
محل ورود و خروج از ناو |
eccentricities |
خروج از مرکزیت |
eccentricities |
خروج از مرکز |
eccentricities |
گریز یا خروج از مرکز |
eccentricity |
خروج از مرکزیت |
eccentricity |
خروج از مرکز |
eccentricity |
گریز یا خروج از مرکز |
blast |
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم |
blasts |
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم |
shell |
برنامه خروج موقت |
shelling |
برنامه خروج موقت |
shells |
برنامه خروج موقت |
valve |
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی |
valves |
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی |
secession |
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه |
exhaust |
خروج |
exhaust |
خروج گاز یابخار |
exhaust |
تخلیه کردن خروج |
exhausts |
خروج |
exhausts |
خروج گاز یابخار |
exhausts |
تخلیه کردن خروج |
spurt |
خروج ناگهانی |
spurted |
خروج ناگهانی |
spurting |
خروج ناگهانی |
spurts |
خروج ناگهانی |
exodus |
خروج |
ejaculate |
خروج منی |
ejaculated |
خروج منی |
ejaculates |
خروج منی |
ejaculating |
خروج منی |
device |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
devices |
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود |
angle of emergence |
زاویه خروج |
bifuel propulsion |
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی |
blow out |
خروج ناگهانی |
blowdown |
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز |
break cover |
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه |
capital outflow |
خروج سرمایه |
out flow of capital |
خروج سرمایه |
choke ring |
حلقه مانع خروج گاز |
clear air turbulence |
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد |
clearance outwards |
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری |
clearance outwards |
مجوز خروج کشتی |
clearance papers |
اسناد خروج کشتی از بندر |
clearing outwards |
اعلامیه خروج کشتی |
cyclotron |
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند |
debouch |
راه خروج |
debouchment |
خروج ازتنگنا |
defecation |
خروج مدفوع |
deffered entry |
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است |
deflation port |
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن |
dump valve |
شیر خروج |
eccentricity of the load |
خروج از مرکزیت بار |
egress |
خروج |
egression |
خروج |
electron affinity |
انرژی خروج |
emergency exit |
خروج اضطراری |
emersion |
خروج |
exeat |
اجازهء خروج |
exhaust pipe |
لوله خروج بخار یا دود |
exhaust valve |
شیر خروج |
exhaust velosity |
سرعت خروج |
exit point |
نقطه خروج |
exit road |
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود |
extravasattion |
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن |
fifo |
خروج به ترتیب ورود |
freedom of entry and exit |
ازادی ورود و خروج |
gas tight |
مانع خروج گاز |
i/o |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد |
ingress and egress |
دخول و خروج |
inner work function |
انرژی خروج درونی |
jet propulsion |
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب |
jet propulsion |
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز |
Other Matches |
|
leakage or breakage |
خروج |
outgo |
خروج |
prolapsus |
خروج |
prolapse of the uterus |
خروج سیبک |
order off the field |
حکم خروج |
light spill |
خروج نور |
log off |
خروج از سیستم |
log out |
خروج از سیستم |
logout |
خروج از سیستم |
order off |
حکم خروج |
emergency exit |
در خروج اضطراری |
work function |
انرژی خروج |
transpiration |
خروج نفوذ |
spermatism |
خروج منی |
steam tight |
مانع خروج بخار |
out flow of labor |
خروج نیروی کار |
outer work function |
انرژی خروج بیرونی |
undoubling |
خروج از دوبلگی شطرنج |
Where is the emergency exit? |
در خروج اضطراری کجاست؟ |
primer leak |
خروج گازاز ته چاشنی |
obturator |
الات مانع خروج گاز |
Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
trap house |
محل خروج هدفهای متحرک |
ne exeat regno |
دستور عدم خروج از مملکت |
to shut in |
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن |
spermatorrhoea |
خروج منی بدون اراده احتلام |
muzzle energy |
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله |
lithotomy |
برش مثانه برای خروج سنگ |
port of exit |
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور |
to take off one |
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن |
photoemission |
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره |
turbostarter |
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده |
timeout |
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل |
mediastinal emphsema |
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه |
last in , first out |
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده |
muzzle energy |
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود |
locked in |
ناتوانی موج سوار در خروج از موج |
period of concentration |
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را |