English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
spurt خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
spurts خروج ناگهانی
blow out خروج ناگهانی
Other Matches
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
leakage or breakage خروج
prolapsus خروج
exhaust خروج
exhausts خروج
outgo خروج
emersion خروج
egress خروج
emissions خروج
exit خروج
emission خروج
exits خروج
exodus خروج
propulsion خروج
egression خروج
angle of emergence زاویه خروج
capital outflow خروج سرمایه
out flow of capital خروج سرمایه
ejaculating خروج منی
outlet مجرای خروج
outlets مجرای خروج
emission صدور خروج
emissions صدور خروج
defecation خروج مدفوع
debouchment خروج ازتنگنا
emergency exit خروج اضطراری
exeat اجازهء خروج
exit point نقطه خروج
outage راه خروج
electron affinity انرژی خروج
exhaust velosity سرعت خروج
exhaust valve شیر خروج
debouch راه خروج
ejaculates خروج منی
dump valve شیر خروج
prolapse of the uterus خروج سیبک
eccentricities خروج از مرکزیت
eccentricities خروج از مرکز
eccentricity خروج از مرکزیت
eccentricity خروج از مرکز
outages راه خروج
transpiration خروج نفوذ
spermatism خروج منی
emergency exit در خروج اضطراری
order off حکم خروج
work function انرژی خروج
light spill خروج نور
log off خروج از سیستم
log out خروج از سیستم
logout خروج از سیستم
ejaculated خروج منی
order off the field حکم خروج
ingress and egress دخول و خروج
ejaculate خروج منی
shells برنامه خروج موقت
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
exhaust خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
exhausts خروج گاز یابخار
exhausts تخلیه کردن خروج
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
clearance outwards مجوز خروج کشتی
shelling برنامه خروج موقت
fifo خروج به ترتیب ورود
exophthalmos خروج تخم چشم
steam tight مانع خروج بخار
outer work function انرژی خروج بیرونی
out flow of labor خروج نیروی کار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
shell برنامه خروج موقت
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
gas tight مانع خروج گاز
infinite حلقهای که خروج ندارد.
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
inner work function انرژی خروج درونی
obturator الات مانع خروج گاز
gangway محل ورود و خروج از ناو
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
gangways محل ورود و خروج از ناو
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
trap house محل خروج هدفهای متحرک
choke ring حلقه مانع خروج گاز
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
instantaneous ناگهانی
strike تک ناگهانی
snapping ناگهانی
surprise attack تک ناگهانی
all at once <idiom> ناگهانی
strikes تک ناگهانی
abrupt ناگهانی
sudden ناگهانی
spontaneity ناگهانی
snaps ناگهانی
precipitated ناگهانی
precipitating ناگهانی
precipitate ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> ناگهانی
snapped ناگهانی
precipitates ناگهانی
snap ناگهانی
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
supervention اتفاق ناگهانی
flaw اشوب ناگهانی
detonations انفجار ناگهانی
switcheroo تغییر ناگهانی
screams ناگهانی گفتن
sudden stoppage توقف ناگهانی
saltation جنبش ناگهانی
screamed ناگهانی گفتن
scream ناگهانی گفتن
detonation انفجار ناگهانی
flaws اشوب ناگهانی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
brainwaves الهام ناگهانی
sudden death مرگ ناگهانی
sudden-death مرگ ناگهانی
flare up غضب ناگهانی
nosedived افت ناگهانی
suddenly بطور ناگهانی
explosive یورش ناگهانی
abruption قطع ناگهانی
accidental war جنگ ناگهانی
an abrupt departure حرکت ناگهانی
flare up اشتعال ناگهانی
break down سقوط ناگهانی
nosediving افت ناگهانی
nosedive افت ناگهانی
brainwave الهام ناگهانی
xenogenesis خلق ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
saltus انتقال ناگهانی
shoot up <idiom> ناگهانی بلندکردن
power surge برق ناگهانی
in one's tracks <idiom> ناگهانی ،بیدرنگ
walk out <idiom> ناگهانی رفتن
peripeteia تغییر ناگهانی
opportunity target هدف ناگهانی
burst force نیروی ناگهانی
sorties حمله ناگهانی
spurt افزایش ناگهانی
hit-and-run <idiom> تاثیر ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
all of a sudden <idiom> به طور ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
irruption ایجاد ناگهانی
nosedives افت ناگهانی
shocked هراس ناگهانی
booms ترقی ناگهانی
booming ترقی ناگهانی
boomed ترقی ناگهانی
boom ترقی ناگهانی
twitching انقباض ناگهانی
bump تکان ناگهانی
twitches انقباض ناگهانی
twitches تکان ناگهانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com