Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
mace greff
خریدار اجناس مسروقه
Other Matches
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
list price
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
stolen
مسروقه
stolen goods
کالای مسروقه
stolen goods
مال مسروقه
stolen goods
اموال مسروقه
handing stolen goods
اخفاء مال مسروقه
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
appropriation
قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
the minimum value
law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
goods
اجناس
good
اجناس
culls
رد شده
[اجناس]
rejects
رد شده
[اجناس]
rejects
مانده
[اجناس]
substandard goods
اجناس بنجل
Fake articles.
اجناس تقلبی
category
طبقه اجناس
yard goods
اجناس ذرعی
closed stock
اجناس ذخیره
ware
جنس اجناس
wares
جنس اجناس
culls
مانده
[اجناس]
dry goods
اجناس خشک
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
import duties
گمرک اجناس وارداتی
closed stock
اجناس انبارشده ثابت
scrapbooks
دفتر اجناس اوراق
scrapbook
دفتر اجناس اوراق
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
avoirdupois
مقیاس وزن اجناس سنگین
packinghouse
محل بسته بندی اجناس
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
middling
اجناس مختلف از درجه متوسط
location survey
بازرسی در جای اجناس درانبار
cost analysis
تجزیه و تحلیل قیمت اجناس
five and ten
مغازه اجناس ارزان قیمت
packingplant
محل بسته بندی اجناس
The goods in this shop could not be flogged.
اجناس این مغازه باد کرده
pay load
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.
اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
purchasers
خریدار ها
shoppers
خریدار ها
vendees
خریدار ها
alienee
خریدار
buyers
خریدار ها
buyer
خریدار
vendee
خریدار
offeree
خریدار
shopper
خریدار
purchaser
خریدار
vendee
خریدار
customer
خریدار
purchaser
خریدار
purchasers
خریدار
buyers
خریدار
customers
خریدار
shoppers
خریدار
buyer
خریدار
bargainee
خریدار
shopper
خریدار
receive
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receives
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
producer buyer
خریدار صنعتی
salvager
خریدار اسقاط
caveat emptor
اخطار به خریدار
marginal buyer
خریدار نهائی
theft bote
استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
touts
خریدار پیدا کردن
on approval
مشروط به رضایت خریدار
tout
خریدار پیدا کردن
touting
خریدار پیدا کردن
touted
خریدار پیدا کردن
bona fide purchaser
خریدار با حسن نیت
spoilsman
خریدار غنائم جنگی
swagman
خریدار مال دزدی
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
trade discount
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
approval
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
confirming house
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
ranges
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranged
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
cum dividened
سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
unpopulated board
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
free issue materials
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
searched
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
ex works
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
searches
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
ex quay
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
underwriters
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
discount register
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
underwriter
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
well assorted
جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
mark up
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
import duties
حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
c.i.f.
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
earnest
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
location audit
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
covenant real
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
date of acquisition
تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com