Total search result: 201 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
swagman |
خریدار مال دزدی |
|
|
Other Matches |
|
raider |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
robber |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
bandit |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
brigand |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
preyer |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
heister [American E] |
دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند |
theft and pilferage |
دزدی و دله دزدی |
shoppers |
خریدار |
shopper |
خریدار |
buyers |
خریدار |
vendee |
خریدار |
purchaser |
خریدار |
shopper |
خریدار |
vendee |
خریدار |
buyer |
خریدار |
buyer |
خریدار |
purchaser |
خریدار |
purchasers |
خریدار ها |
shoppers |
خریدار ها |
bargainee |
خریدار |
alienee |
خریدار |
buyers |
خریدار ها |
offeree |
خریدار |
customer |
خریدار |
purchasers |
خریدار |
vendees |
خریدار ها |
customers |
خریدار |
producer buyer |
خریدار صنعتی |
marginal buyer |
خریدار نهائی |
caveat emptor |
اخطار به خریدار |
salvager |
خریدار اسقاط |
bona fide purchaser |
خریدار با حسن نیت |
receiver of stolen goods |
خریدار مال مسروقه |
spoilsman |
خریدار غنائم جنگی |
tout |
خریدار پیدا کردن |
touting |
خریدار پیدا کردن |
touts |
خریدار پیدا کردن |
mace greff |
خریدار اجناس مسروقه |
touted |
خریدار پیدا کردن |
on approval |
مشروط به رضایت خریدار |
buyer's market |
بازار مناسب برای خریدار |
price taker |
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت |
trade discount |
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار |
receiver |
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون |
receivers |
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون |
ranges |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
confirming house |
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده |
ranged |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
cum dividened |
سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد |
real income |
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد |
approval |
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد |
range |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
brigandism |
دزدی |
spoliation |
دزدی |
filch |
دزدی |
freebooting |
دزدی |
filches |
دزدی |
filching |
دزدی |
filched |
دزدی |
abstraction |
دزدی |
lifts |
دزدی |
lifting |
دزدی |
lifted |
دزدی |
embezzlement |
دزدی |
abstractions |
دزدی |
robbery |
دزدی |
robberies |
دزدی |
burglaries |
دزدی |
nips |
دزدی |
nipped |
دزدی |
nip |
دزدی |
burglary |
دزدی |
thievery |
دزدی |
larceny |
دزدی |
theft |
دزدی |
lift |
دزدی |
thieving |
دزدی |
thefts |
دزدی |
del credere |
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار |
unpopulated board |
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند |
free issue materials |
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد |
larceny petty |
دزدی کوچک |
cycle stealing |
چرخه دزدی |
thieve |
دزدی کردن |
commit theft |
دزدی کردن |
larcenous |
مربوط به دزدی |
burgles |
شب دزدی کردن |
shop lifting |
دزدی از مغازه ها |
Shanghai |
ادم دزدی |
thievish |
خوگرفته به دزدی |
thievishness |
خوی دزدی |
burgle |
شب دزدی کردن |
burgled |
شب دزدی کردن |
burgling |
شب دزدی کردن |
stick up <idiom> |
دزدی مسلحانه |
plagiary |
دزدی ادبی |
pilferage |
دله دزدی |
pickery |
دله دزدی |
petit larceny |
دله دزدی |
theft, pilferage, non delivery |
دله دزدی |
steal |
توپ دزدی |
kleptomaniacs |
علاقمند به دزدی |
petty larceny |
دله دزدی |
heist |
دزدی کردن |
heist |
دزدی سرقت |
heists |
دزدی کردن |
crib |
دزدی ادبی |
kleptomaniac |
علاقمند به دزدی |
picking |
دله دزدی |
kleptomania |
جنون دزدی |
kleptomania |
دزدی بیمارگون |
crib |
دله دزدی |
cribbed |
دله دزدی |
cribbed |
دزدی ادبی |
cribbing |
دله دزدی |
cribbing |
دزدی ادبی |
cribs |
دله دزدی |
steals |
توپ دزدی |
cribs |
دزدی ادبی |
piracy |
دزدی ادبی |
piracy |
دزدی دریائی |
intercepts |
توپ دزدی |
plagiarism |
دزدی ادبی |
intercept |
توپ دزدی |
cabbages |
دله دزدی |
cabbage |
دله دزدی |
aggravated theft |
دزدی مشدد |
abaction |
گله دزدی |
intercepting |
توپ دزدی |
kidnapping |
بچه دزدی |
heists |
دزدی سرقت |
piracy |
دزدی دریایی |
kidnapping |
ادم دزدی |
intercepted |
توپ دزدی |
searchingly |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
search |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
searches |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
searched |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
ex works |
یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد |
underwriter |
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت |
discount register |
دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است |
underwriters |
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت |
ex quay |
یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد |
pilfering |
دله دزدی کردن |
hit |
طعمه دزدی ماهی |
snitch |
دله دزدی کردن |
snitched |
دله دزدی کردن |
snitches |
دله دزدی کردن |
snitching |
دله دزدی کردن |
hits |
طعمه دزدی ماهی |
hitting |
طعمه دزدی ماهی |
pirated |
دزدی دریایی کردن |
pirated |
دزدی ادبی کردن |
piracy |
دزدی هنری یاادبی |
pirate |
دزدی دریایی کردن |
pirates |
دزدی ادبی کردن |
pirating |
دزدی دریایی کردن |
pirating |
دزدی ادبی کردن |
pilfer |
دله دزدی کردن |
pirates |
دزدی دریایی کردن |
pilfered |
دله دزدی کردن |
pirate |
دزدی ادبی کردن |
kidnap |
بچه دزدی کردن |
kidnap |
ادم دزدی کردن |
software piracy |
دزدی نرم افزار |
kleptomania |
میل و اشتیاق به دزدی |
peculate |
حیف ومیل دزدی |
kidnaps |
ادم دزدی کردن |
pilfers |
دله دزدی کردن |
kidnapped |
بچه دزدی کردن |
kidnapped |
ادم دزدی کردن |
kidnaps |
بچه دزدی کردن |
free on rail |
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد |
robberies |
دزدی مقرون به ازار یا تهدید |
maraud |
دله دزدی یاتلاش کردن |
kleptolagnia |
تحریک جنسی توام با دزدی |
kleptamaniac |
کسی که جنون دزدی دارد |
robbery |
دزدی مقرون به ازار یا تهدید |
cat burglar <idiom> |
دزدی که از دیوار بالا میرود |
tpnd |
دله دزدی وعدم تحویل |
they accused him of the ft |
اورابه دزدی متهم ساختند |
high jack |
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان |
I had my car broken into last week. |
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند. |
hijack |
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان |
stolen goods |
مال دزدی کالای دزدیده شده |
hijacks |
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان |
hijacked |
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان |
It is wrong to steal . |
دزدیدن (دزدی )کار غلطی است |
larceny petty |
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت |
to break into something |
از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن |
c.i.f. |
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد |
cat burglar |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
picklock |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
housebreaker |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
intruder |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
burglar |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
kinchin lay |
دزدی پول ازبچه هابوسیله فرستادن انهاپی فرمان |
earnest |
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود |
fraud |
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر |
frauds |
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر |