Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
open purchase
خرید از بازار ازاد
Search result with all words
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
Other Matches
buyer's market
بازار خرید
buyers market
بازار خرید
futures market
بازار خرید و فروش سلف
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
competition
بازار ازاد
free markets
بازار ازاد
free market
بازار ازاد
open market
بازار ازاد
competitions
بازار ازاد
open purchase
خرید ازاد
open market operations
عملیات بازار ازاد
free market economy
اقتصاد بازار ازاد
free market system
نظام بازار ازاد
open market price
قیمت بازار ازاد
open market rate
نرخ بازار ازاد
market overt
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
fairs
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
market failure
شکست بازار نارسائی بازار
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
market value
در بازار قیمت بازار
order
خرید سفارش خرید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
markets
بازار
cloth-hall
بازار
market place
بازار
market
بازار
shopping center
بازار
market places
بازار
the mareet was weak
بازار
trone
بازار
marketed
بازار
bazaars
بازار
agora
بازار
bazaar
بازار
mart
بازار
outlet
بازار فروش
market economies
اقتصاد بازار
sales area
بازار فروش
market economy
اقتصاد بازار
supermarket
ابر بازار
EEC
بازار مشترک
emporia
بازار بزرگ
emporium
بازار بزرگ
market research
بررسی بازار
seller's market
بازار فروشنده
supermarkets
ابر بازار
widening of market
گسترش بازار
outlets
بازار فروش
Common Market
بازار مشترک
money market
بازار پول
wage market
بازار دستمزد
marketing
بازار یابی
sale
بازار فروش
market prices
قیمتهای بازار
the market is dull
بازار کساداست
sharing the market
تقسیم بازار
spot market
بازار نقدی
gold market
بازار طلا
market overt
بازار اشکار
market penetration
نفوذ به بازار
market price
قیمت بازار
market review
بررسی بازار
market survey
بررسی بازار
market risk
خطر بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market segmentation
تجزیه بازار
market share
سهم بازار
foreign market
بازار خارج
foreign exchange market
بازار ارز
market structure
ساخت بازار
market structure
بنیان بازار
falling market
بازار رو به زوال
fair market
بازار مکاره
fair market
هفته بازار
market oriented
در جهت بازار
market opportunity
فرصت بازار
historical cost
قیمت بازار
home market
بازار داخلی
imperfect market
بازار ناقص
labor market
بازار کار
loan market
بازار وام
market appraisal
سنجش بازار
market demand
تقاضای بازار
market equilibrium
تعادل بازار
market failure
ناتوانی بازار
market forces
نیروهای بازار
market functions
وفائف بازار
market imperfection
نقص بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market leader
پیشرو بازار
market mechanism
مکانیسم بازار
market system
نظام بازار
market trends
روندهای بازار
brand leader
پیشرو در بازار
bourse
بازار سهام
perfect market
بازار کامل
bearish market
بازار رو به افول
market freedom
ازادی بازار
aggregate market supply
عرضه کل بازار
aggregate market demand
تقاضای کل بازار
exchange market
بازار اسعار
black markets
بازار سیاه
black market
بازار سیاه
emporiums
بازار بزرگ
bullion market
بازار شمش
bullish market
بازار احتکاری
market trust
بازار انحصاری
market value
قیمت بازار
marketplace
بازار گاه
download
بازار کارافتاده
domestic market
بازار داخلی
narrow market
بازار محدود
dead market
بازار کم فروش
dead market
بازار کساد
oil market
بازار نفت
credit market
بازار اعتباری
county fair
بازار روز
county fair
بازار مکاره
commodity market
بازار کالا
capital market
بازار سرمایه
bullish market
بازار رو به رونق
tenors
بازار سلف
open market
بازار باز
slumped
کسادی بازار
slump
کسادی بازار
slumping
کسادی بازار
tenor
بازار سلف
mart
بازار مالی
money markets
بازار پول
financial market
بازار مالی
gluts
پر کردن بازار
carpet market
بازار فرش
glut
پر کردن بازار
slumps
کسادی بازار
purchasing
خرید
shopping
خرید
bond servant
زر خرید
buying
خرید
underwrite
خرید
purchased
خرید
purchase
خرید
buys
خرید
underwriting
خرید
bondwoman
زن زر خرید
buy
خرید
underwritten
خرید
purchases
خرید
procurement
خرید
underwrote
خرید
underwrites
خرید
baltic exchange
بازار بورس بالتیک
commodity market
بازار کالای مصرفی
product launch
جا انداختن محصول در بازار
commodity market
بازار مواد اولیه
markets
در بازار دادوستد کردن
securities market
بازار اوراق بهادار
marketed
به بازار عرضه کردن
markets
به بازار عرضه کردن
marketed
در بازار دادوستد کردن
to put on the market
به بازار عرضه کردن
break into the market
در بازار رسوخ کردن
bull the market
بازار را گرم کردن
organises
بازار سازمان یافته
organising
بازار سازمان یافته
organize
بازار سازمان یافته
organizes
بازار سازمان یافته
organizing
بازار سازمان یافته
To depress the market .
بازار را کساد کردن
organized market
بازار سازمان یافته
black market operations
عملیات بازار سیاه
to place on the market
به بازار عرضه کردن
market directed economy
اقتصاد مبتنی بر بازار
marketability
قابلیت عرضه در بازار
exchange intervention
دخالت در بازار ارز
exchange market
بازار داد و ستد
home market
بازار داخل کشور
spot market
بازار معاملات نقدی
market rate of interest
نرخ بهره بازار
soft market
بازار با تقاضای خوب
market mechanism
طرز کار بازار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com