Dictiornary-Farsi | خرید به شرط خیار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
call option	خرید به شرط خیار


Other Matches

close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request	درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying	خرید کردن در صحرا خرید محلی
option	خیار
options	خیار
cucumber	خیار
right of rescission	خیار
cucumbers	خیار
option of defect	خیار عیب
option of loss	خیار غبن
gherkin	خیار ریز
gherkins	خیار ریز
option of deception	خیار غبن
option of fraud	خیار تدلیس
option of inspection	خیار رویت
option of meeting place	خیار مجلس
expire of option	انقضاء خیار
option of trickery	خیار تدلیس
option of conditions	خیار شرط
pickler	خیار ترشی
option of condition	خیار شرط
option of animals	خیار حیوان
make option	جعل خیار
purchase price variance	سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
option of unfulfilled conditions	خیار تخلف شرط
option of incorrect description	خیار تخلف وصف
option of sales unfulfilled in part	خیار تبعض صفقه
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن
expire of option	انقضاء مدت خیار
incorrect	خیار تخلف وصف
option of contract invalid in part	خیار تبعیض صفقه
order	خرید سفارش خرید
pepo	کدو و خیار ومانند انها
Pickles are often eaten as a relish .	خیار شور درا اغلب بعنوان مزه می خورند
buyer's option to duble	خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
seller's option to duble	خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
central purchase	خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
duble option	خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
put option	خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
put in more	عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
purchased	خرید
buying	خرید
underwrote	خرید
underwritten	خرید
underwriting	خرید
underwrites	خرید
buys	خرید
purchase	خرید
buy	خرید
underwrite	خرید
purchases	خرید
bondwoman	زن زر خرید
bond servant	زر خرید
purchasing	خرید
shopping	خرید
procurement	خرید
purchase order	دستور خرید
nundination	خرید و فروش
purchase notice agreements	پیمان خرید
purchase rate	نرخ خرید
blanket buying	خرید کلی
buyers market	بازار خرید
buying and selling	خرید و فروش
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
purchase requisition	درخواست خرید
buying price	قیمت خرید
buying rate	نرخ خرید
buyer's market	بازار خرید
purchase notice agreements	قراردادهای خرید
coemption	خرید کل محصول
forward purchasing	پیش خرید
futures exchange	خرید اتی
impulse buying	خرید بی مقدمه
local procurement	خرید محلی
local purchase	خرید محلی
local purchase	خرید از محل
lump sum purchase	خرید کلی
lump sum purchase	خرید یکجا
monopolist	انحصار خرید
forward purchase	پیش خرید
forward purchase	خرید سلف
purchase order	سفارش خرید
conditions of purchase	شرایط خرید
purchasable	باب خرید
procurement cycle	دوره خرید
open purchase	خرید ازاد
counter purchase	خرید متقابل
credit purchase	خرید نسیه
dear bought	گران خرید
oniomania	جنون خرید
field buying	خرید در صحرا
offer to purchase	پیشنهاد خرید
monopsony	انحصار خرید
purchasing power	قدرت خرید
purchasing power	توان خرید
business	خرید یا فروش
businesses	خرید یا فروش
bargain	خرید ارزان
dealing	خرید و فروش
hire purchase	خرید اقساطی
corner	خرید یکجا
cornering	خرید یکجا
corners	خرید یکجا
shopping basket	سبد خرید
real estate	خرید زمین
shopping cart	گاری خرید
to make a purchase	خرید کردن
short covering	پیش خرید
bids	پیشنهاد خرید
redemption yield	بازده خرید
rebuy	خرید مکرر
acquisition authority	اجازه خرید
bulk buying	خرید فله
purchasing office	دفتر خرید
purchasing officer	مامور خرید
purchasing officer	مسئول خرید
purchasing patterns	الگوی خرید
bid	پیشنهاد خرید
regional purchase	خرید محلی
advance purchase	خرید سلف
purchasing department	دفتر خرید
buy	خرید کردن
purchasing department	قسمت خرید
buys	خرید کردن
achate	عقیق خرید
purchasing office	قسمت خرید
redemption	باز خرید
open purchase	خرید از بازار ازاد
on approval	خرید کالا به شرط
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
open indent	سفارش خرید باز
procuance	تحصیل چیزی خرید
preclusive buying	خرید پیشگیری کننده
the longs	پیش خرید کنندگان
value for money	قدرت خرید پول
overbuy	در خرید افراط کردن
Examine it first before buying.	قبل از خرید امتحانش کن
procurement lead time	زمان انجام خرید
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
saleable	قابل خرید معاملهای
salable	قابل خرید معاملهای
purchase ledger	دفتر بزرگ خرید
procuration	تحصیل چیزی خرید
real account	حساب خرید املاک
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
purchasing research	تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
purchasing power of money	قدرت خرید پول
stock trading	خرید و فروش سهام
hedged	خرید و فروش تامینی
handle	خرید و فروش کردن
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
blanket buying	خرید بصورت عمده
brokerage	کارمزد خرید سهام
buy in advance	پیش خرید کردن
hedge	خرید و فروش تامینی
collaborative purchase	خرید با تشریک مساعی
automated purchasing	خرید بصورت اتوماتیک
course of dealing	دوره خرید و فروش
course of dealing	دوره مذاکرات خرید
irredeemable	باز خرید نشدنی
hedging	خرید و فروش تامینی
hedges	خرید و فروش تامینی
credits	خرید وفروش اعتباری
crediting	خرید وفروش اعتباری
credited	خرید وفروش اعتباری
credit	خرید وفروش اعتباری
bulk buying	خرید بصورت عمده
bulk buying	خرید درحجم زیاد
shop	کارخانه خرید کردن
shopped	کارخانه خرید کردن
shops	کارخانه خرید کردن
purchases	خرید خریداری کردن
furriery	خرید وفروش خز خزدوزی
institute of purchasing and supply	موسسه خرید و عرضه
offer to purchase	پیشنهاد جهت خرید
home trade	خرید وفروش داخلی
demand	تقاضای خرید کالا
income effect	تناسب خرید با درامد
purchase	خرید خریداری کردن
handles	خرید و فروش کردن
demanded	تقاضای خرید کالا
demands	تقاضای خرید کالا
purchased	خرید خریداری کردن
duopsony	انحصار دو قطبی خرید
duopsony	انحصار دو جانبه خرید
current purchasing power	قدرت خرید فعلی
oligopsony	خرید نیمه انحصاری
boycotts	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
mall	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
boycott	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
shopping mall [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotting	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted	ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]