Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
oligopsony
خرید نیمه انحصاری
Other Matches
oligapoly
فروش نیمه انحصاری
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
monopolies
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
order
خرید سفارش خرید
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
patented
انحصاری
mere
انحصاری
merest
انحصاری
patents
انحصاری
patent
انحصاری
monopolistic
انحصاری
patenting
انحصاری
exclusive
انحصاری
soles
انحصاری
sole right
حق انحصاری
sole
انحصاری
patents
دارای حق انحصاری
preemptive
قبضهای انحصاری
sole agent
نماینده انحصاری
restricted
مقیدالتداول انحصاری
exclusive or
یای انحصاری
monopoly output
تولید انحصاری
patent
دارای حق انحصاری
soles
تنها انحصاری
monopolistic competition
رقابت انحصاری
monopolist
سیاست انحصاری
patented
دارای حق انحصاری
monopoly position
موقعیت انحصاری
patenting
دارای حق انحصاری
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
monopoly price
قیمت انحصاری
market trust
بازار انحصاری
monopoly bank
بانک انحصاری
monopoly power
قدرت انحصاری
monopoly management
مدیریت انحصاری
sole
تنها انحصاری
theory of monoplistic competition
نظریه رقابت انحصاری
exclusive or cate
دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone
منطقه اقتصادی انحصاری
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
sole selling right
حقوق فروش انحصاری
patent right
حق انحصاری ثبت شده
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
patents
انحصاری به ثبت رساندن
patented
انحصاری به ثبت رساندن
monopolised
امتیاز انحصاری گرفتن
patenting
انحصاری به ثبت رساندن
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing
امتیاز انحصاری گرفتن
fixed stock
مالک انحصاری سهام
patent
انحصاری به ثبت رساندن
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
monopolization
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
patent law
قانون ثبت انحصاری اختراعات
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
sole tenant
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
patenting
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
copyright
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
purchasing
خرید
purchase
خرید
underwritten
خرید
underwriting
خرید
underwrite
خرید
buys
خرید
buy
خرید
underwrites
خرید
buying
خرید
purchases
خرید
purchased
خرید
shopping
خرید
procurement
خرید
bond servant
زر خرید
underwrote
خرید
bondwoman
زن زر خرید
part way
نیمه
midnight
نیمه شب
stiffish
نیمه شق
mid-
نیمه
semi
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
semis
نیمه
moiety
نیمه
division line
خط نیمه
mid
نیمه
half deck
نیمه پل
local purchase
خرید از محل
business
خرید یا فروش
purchasing office
قسمت خرید
purchasing power
توان خرید
achate
عقیق خرید
acquisition authority
اجازه خرید
purchasing power
قدرت خرید
advance purchase
خرید سلف
short covering
پیش خرید
businesses
خرید یا فروش
redemption
باز خرید
purchasing department
دفتر خرید
local procurement
خرید محلی
bulk buying
خرید فله
bid
پیشنهاد خرید
bids
پیشنهاد خرید
offer to purchase
پیشنهاد خرید
impulse buying
خرید بی مقدمه
dealing
خرید و فروش
conditions of purchase
شرایط خرید
local purchase
خرید محلی
blanket buying
خرید کلی
purchasing office
دفتر خرید
forward purchase
خرید سلف
coemption
خرید کل محصول
purchasing officer
مامور خرید
purchasing officer
مسئول خرید
corners
خرید یکجا
field buying
خرید در صحرا
counter purchase
خرید متقابل
purchasing patterns
الگوی خرید
credit purchase
خرید نسیه
real estate
خرید زمین
dear bought
گران خرید
forward purchase
پیش خرید
forward purchasing
پیش خرید
cornering
خرید یکجا
hire purchase
خرید اقساطی
oniomania
جنون خرید
buyer's market
بازار خرید
buyers market
بازار خرید
buying and selling
خرید و فروش
nundination
خرید و فروش
buying price
قیمت خرید
buying rate
نرخ خرید
futures exchange
خرید اتی
corner
خرید یکجا
open purchase
خرید ازاد
purchase requisition
درخواست خرید
purchase order
سفارش خرید
purchase order
دستور خرید
to make a purchase
خرید کردن
redemption yield
بازده خرید
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
monopolist
انحصار خرید
regional purchase
خرید محلی
buys
خرید کردن
purchase rate
نرخ خرید
buy
خرید کردن
bargain
خرید ارزان
shopping cart
گاری خرید
procurement cycle
دوره خرید
shopping basket
سبد خرید
rebuy
خرید مکرر
lump sum purchase
خرید کلی
purchasing analyst
تحلیل گر خرید
purchasing department
قسمت خرید
lump sum purchase
خرید یکجا
monopsony
انحصار خرید
purchase notice agreements
پیمان خرید
purchasable
باب خرید
first half
نیمه نخست
half-time
نیمه نخست
second half
نیمه دوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com