English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 234 (3 milliseconds)
English Persian
dealing خرید و فروش
buying and selling خرید و فروش
nundination خرید و فروش
Search result with all words
hedge خرید و فروش تامینی
hedged خرید و فروش تامینی
hedges خرید و فروش تامینی
dealer کسی که خرید و فروش میکند
dealers کسی که خرید و فروش میکند
business خرید یا فروش
businesses خرید یا فروش
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
operate به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
handle خرید و فروش کردن
handles خرید و فروش کردن
hedging خرید و فروش تامینی
barratry خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
chandler کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
close price دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
course of dealing دوره خرید و فروش
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
futures market بازار خرید و فروش سلف
installment plan خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
luck money پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
luck penny پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
market overt بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
ship broker دلال خرید و فروش کشتی
stock trading خرید و فروش سهام
rug delivery [جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
Other Matches
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
purchase price variance سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order خرید سفارش خرید
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
purchase خرید
underwrite خرید
bond servant زر خرید
bondwoman زن زر خرید
procurement خرید
purchases خرید
buys خرید
underwrites خرید
buying خرید
underwrote خرید
purchased خرید
underwritten خرید
underwriting خرید
purchasing خرید
buy خرید
shopping خرید
to make a purchase خرید کردن
bargain خرید ارزان
impulse buying خرید بی مقدمه
offer to purchase پیشنهاد خرید
local procurement خرید محلی
local purchase خرید محلی
buy خرید کردن
oniomania جنون خرید
monopsony انحصار خرید
field buying خرید در صحرا
monopolist انحصار خرید
buys خرید کردن
forward purchase خرید سلف
forward purchase پیش خرید
forward purchasing پیش خرید
lump sum purchase خرید یکجا
lump sum purchase خرید کلی
futures exchange خرید اتی
local purchase خرید از محل
open purchase خرید ازاد
short covering پیش خرید
bulk buying خرید فله
purchasing patterns الگوی خرید
counter purchase خرید متقابل
purchasable باب خرید
purchase notice agreements قراردادهای خرید
purchase notice agreements پیمان خرید
purchasing officer مسئول خرید
purchasing officer مامور خرید
purchasing office دفتر خرید
coemption خرید کل محصول
purchasing office قسمت خرید
purchasing department دفتر خرید
purchasing department قسمت خرید
conditions of purchase شرایط خرید
purchase order دستور خرید
purchase requisition درخواست خرید
purchase order سفارش خرید
purchase rate نرخ خرید
credit purchase خرید نسیه
procurement cycle دوره خرید
bid پیشنهاد خرید
bids پیشنهاد خرید
redemption باز خرید
achate عقیق خرید
dear bought گران خرید
acquisition authority اجازه خرید
advance purchase خرید سلف
purchasing analyst تحلیل گر خرید
blanket buying خرید کلی
regional purchase خرید محلی
redemption yield بازده خرید
buyer's market بازار خرید
buyers market بازار خرید
buying price قیمت خرید
buying rate نرخ خرید
rebuy خرید مکرر
hire purchase خرید اقساطی
corner خرید یکجا
shopping basket سبد خرید
purchasing power توان خرید
purchasing power قدرت خرید
corners خرید یکجا
cornering خرید یکجا
real estate خرید زمین
shopping cart گاری خرید
purchasing research تحقیق در خصوص خرید
call option خرید به شرط خیار
real account حساب خرید املاک
purchasing power parity برابری قدرت خرید
duopsony انحصار دو قطبی خرید
purchasing power of money قدرت خرید پول
average purchase rate نرخ متوسط خرید
buy in advance پیش خرید کردن
purchase ledger دفتر بزرگ خرید
shopped کارخانه خرید کردن
shop کارخانه خرید کردن
bulk buying خرید درحجم زیاد
value for money قدرت خرید پول
bulk buying خرید بصورت عمده
on approval خرید کالا به شرط
shops کارخانه خرید کردن
irredeemable باز خرید نشدنی
Examine it first before buying. قبل از خرید امتحانش کن
brokerage کارمزد خرید سهام
the longs پیش خرید کنندگان
blanket buying خرید بصورت عمده
salable قابل خرید معاملهای
automated purchasing خرید بصورت اتوماتیک
saleable قابل خرید معاملهای
off-market purchases خرید در بیرون از بورس
collaborative purchase خرید با تشریک مساعی
income effect تناسب خرید با درامد
purchase خرید خریداری کردن
preclusive buying خرید پیشگیری کننده
current purchasing power قدرت خرید فعلی
purchases خرید خریداری کردن
overbuy در خرید افراط کردن
purchased خرید خریداری کردن
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
open indent سفارش خرید باز
open purchase خرید از بازار ازاد
oligopsony خرید نیمه انحصاری
duopsony انحصار دو جانبه خرید
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
demands تقاضای خرید کالا
demanded تقاضای خرید کالا
demand تقاضای خرید کالا
furriery خرید وفروش خز خزدوزی
home trade خرید وفروش داخلی
procuance تحصیل چیزی خرید
procuration تحصیل چیزی خرید
credits خرید وفروش اعتباری
crediting خرید وفروش اعتباری
credited خرید وفروش اعتباری
credit خرید وفروش اعتباری
purchase journal دفتر روزنامه خرید
real purchasing power قدرت خرید واقعی
course of dealing دوره مذاکرات خرید
procurement lead time زمان انجام خرید
claiming قرارداد رسمی خرید اسب
credit cards کارت یاورقه خرید نسیه
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
burse مغازه یابازار خرید وفروش
bargains قرارداد معامله خرید ارزان
regional purchase خرید از داخل منطقه پادگانی
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
bargaining قرارداد معامله خرید ارزان
bargained قرارداد معامله خرید ارزان
bargain قرارداد معامله خرید ارزان
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
impulse buying خرید بدون برنامه ریزی
preemptor شریک دارای حق تقدم در خرید
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
circulating medium وسیله انتقال قدرت خرید
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
package deals مقاطعه در بست و خرید یکجا
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
claims قرارداد رسمی خرید اسب
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
package deal مقاطعه در بست و خرید یکجا
oligopsony انحصار چند جانبه خرید
claimed قرارداد رسمی خرید اسب
offer to buy something حاضر به خرید چیزی شدن
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
claim قرارداد رسمی خرید اسب
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotted ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
boycotts ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotting ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycott ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com