Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
hedge
خرید و فروش تامینی
hedged
خرید و فروش تامینی
hedges
خرید و فروش تامینی
hedging
خرید و فروش تامینی
Other Matches
close price
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
business
خرید یا فروش
buying and selling
خرید و فروش
businesses
خرید یا فروش
nundination
خرید و فروش
dealing
خرید و فروش
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
handle
خرید و فروش کردن
stock trading
خرید و فروش سهام
course of dealing
دوره خرید و فروش
handles
خرید و فروش کردن
dealers
کسی که خرید و فروش میکند
ship broker
دلال خرید و فروش کشتی
futures market
بازار خرید و فروش سلف
dealer
کسی که خرید و فروش میکند
barratry
خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
chandler
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
rug delivery
[جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
market overt
بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
luck penny
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
luck money
پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
convertibility
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
operate
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
installment plan
خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
woollen draper
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
خرید کردن در صحرا خرید محلی
reserved for security purposes
تامینی
preventive justice
حقوق تامینی
insurance stockage
ذخیره تامینی
safety fuze
ماسوره تامینی
preventive action
اقدامات تامینی
security force
نیروی تامینی
security countermeasures
اقدامات تامینی
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
hedge
داد وستد تامینی کردن
hedged
داد وستد تامینی کردن
hedges
داد وستد تامینی کردن
intraline
فاصله تامینی ساختمانها ازیکدیگر
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
precaution
درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
precautions
درنظرگرفتن احتیاط و جنبههای تامینی لازم
sales force
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
purchase price variance
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
خرید سفارش خرید
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
escort
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
furrier
خز فروش پوست فروش
furriers
خز فروش پوست فروش
preventive detention
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
oligopoly
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
underwrite
خرید
shopping
خرید
underwriting
خرید
buys
خرید
buy
خرید
underwritten
خرید
underwrites
خرید
underwrote
خرید
buying
خرید
purchasing
خرید
purchases
خرید
purchase
خرید
bond servant
زر خرید
purchased
خرید
procurement
خرید
bondwoman
زن زر خرید
buyers market
بازار خرید
buy
خرید کردن
rebuy
خرید مکرر
to make a purchase
خرید کردن
buying price
قیمت خرید
dear bought
گران خرید
short covering
پیش خرید
buying rate
نرخ خرید
offer to purchase
پیشنهاد خرید
oniomania
جنون خرید
blanket buying
خرید کلی
open purchase
خرید ازاد
buys
خرید کردن
buyer's market
بازار خرید
purchasing patterns
الگوی خرید
purchasing officer
مسئول خرید
purchasing officer
مامور خرید
purchasing office
دفتر خرید
purchasing office
قسمت خرید
purchasing department
دفتر خرید
purchasing department
قسمت خرید
purchasing analyst
تحلیل گر خرید
purchase requisition
درخواست خرید
regional purchase
خرید محلی
redemption yield
بازده خرید
hire purchase
خرید اقساطی
procurement cycle
دوره خرید
purchasable
باب خرید
purchase notice agreements
قراردادهای خرید
purchase notice agreements
پیمان خرید
purchase order
دستور خرید
purchase order
سفارش خرید
purchase rate
نرخ خرید
bid
پیشنهاد خرید
redemption
باز خرید
forward purchase
پیش خرید
cornering
خرید یکجا
credit purchase
خرید نسیه
corner
خرید یکجا
local purchase
خرید از محل
lump sum purchase
خرید کلی
lump sum purchase
خرید یکجا
achate
عقیق خرید
forward purchase
خرید سلف
corners
خرید یکجا
bids
پیشنهاد خرید
field buying
خرید در صحرا
real estate
خرید زمین
forward purchasing
پیش خرید
bulk buying
خرید فله
shopping basket
سبد خرید
impulse buying
خرید بی مقدمه
local procurement
خرید محلی
local purchase
خرید محلی
monopolist
انحصار خرید
conditions of purchase
شرایط خرید
acquisition authority
اجازه خرید
advance purchase
خرید سلف
purchasing power
قدرت خرید
counter purchase
خرید متقابل
purchasing power
توان خرید
coemption
خرید کل محصول
monopsony
انحصار خرید
futures exchange
خرید اتی
bargain
خرید ارزان
shopping cart
گاری خرید
shops
کارخانه خرید کردن
irredeemable
باز خرید نشدنی
open purchase
خرید از بازار ازاد
procuance
تحصیل چیزی خرید
home trade
خرید وفروش داخلی
furriery
خرید وفروش خز خزدوزی
shopped
کارخانه خرید کردن
procurement lead time
زمان انجام خرید
brokerage
کارمزد خرید سهام
preclusive buying
خرید پیشگیری کننده
overbuy
در خرید افراط کردن
open indent
سفارش خرید باز
oligopsony
خرید نیمه انحصاری
offer to purchase
پیشنهاد جهت خرید
call option
خرید به شرط خیار
blanket buying
خرید بصورت عمده
automated purchasing
خرید بصورت اتوماتیک
average purchase rate
نرخ متوسط خرید
current purchasing power
قدرت خرید فعلی
buy in advance
پیش خرید کردن
shop
کارخانه خرید کردن
procuration
تحصیل چیزی خرید
duopsony
انحصار دو جانبه خرید
institute of purchasing and supply
موسسه خرید و عرضه
purchase ledger
دفتر بزرگ خرید
bulk buying
خرید درحجم زیاد
bulk buying
خرید بصورت عمده
duopsony
انحصار دو قطبی خرید
course of dealing
دوره مذاکرات خرید
income effect
تناسب خرید با درامد
collaborative purchase
خرید با تشریک مساعی
credited
خرید وفروش اعتباری
on approval
خرید کالا به شرط
purchase
خرید خریداری کردن
purchased
خرید خریداری کردن
purchases
خرید خریداری کردن
the longs
پیش خرید کنندگان
value for money
قدرت خرید پول
Examine it first before buying.
قبل از خرید امتحانش کن
credits
خرید وفروش اعتباری
credit
خرید وفروش اعتباری
purchase journal
دفتر روزنامه خرید
crediting
خرید وفروش اعتباری
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
demanded
تقاضای خرید کالا
purchasing research
تحقیق در خصوص خرید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com