English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (5 milliseconds)
English Persian
coffer خزانه وجوه
coffers خزانه وجوه
Other Matches
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
funded وجوه
fund وجوه
funds وجوه
depreciation allowances وجوه استهلاکی
wage funds وجوه دستمزد
pension funds وجوه بازنشستگی
provident fund وجوه احتیاطی
relief fund وجوه اعانه
sinkin fund وجوه استهلاکی
reserve fund وجوه ذخیره
contingency fund وجوه احتیاطی
emergency fund وجوه اضطراری
capital fund وجوه سرمایه
common purse وجوه عمومی
cash flow گردش وجوه
trust fund وجوه سپرده
cash flows وجوه در گردش
outs وجوه پرداختی
trust funds وجوه امانی
reserve fund وجوه اندوخته
face centered cubic مکعب مراکز وجوه پر
loanable funds وجوه وام دادنی
inflow of foreign funds ورود وجوه خارجی
trust fund وجوه پس انداز شده
trust fund وجوه متراکم شده
face centered cubic lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
fcc lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
loanable funds وجوه قابل عرضه به بازار پول
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
rhomb منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
saving خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
storage خزانه
thesauruses خزانه
treasuring خزانه
treasures خزانه
treasured خزانه
magazine خزانه
treasure trove خزانه
depository خزانه
magazines خزانه
treasury خزانه
treasure خزانه
thesaurus خزانه
Exchequer خزانه
reservoirs خزانه
repertory خزانه
repertoire خزانه
warison خزانه
fisk خزانه
reservoir خزانه
vesturer خزانه دار
tresury general خزانه داری کل
treasury warrant گواهی خزانه
treasury bonds اسناد خزانه
treasury bills اسناد خزانه
treasury securities اسناد خزانه
treasury bill اسناد خزانه
fisc خزانه کشور
fisk خزانه داری
government treasury خزانه دولت
great chamberlain خزانه دار کل
the public purse خزانه ملی
quaestor خزانه دار
tree farm خزانه درخت
treasury گنج خزانه
storage level تراز خزانه
treasurership خزانه داری
questor خزانه دار
receiver جعبه خزانه
chambers خزانه لوله
bursary خزانه داری
bursaries خزانه داری
purses وجوهات خزانه
pursed وجوهات خزانه
purse وجوهات خزانه
chamber خزانه لوله
treasurers خزانه دار
treasurer خزانه دار
chamberlains خزانه دار
chamberlain خزانه دار
receivers جعبه خزانه
Exchequer خزانه داری
treasury خزانه داری
pursing وجوهات خزانه
necks خزانه فشنگ
behavior repertoire خزانه رفتار
neck خزانه فشنگ
magazines خزانه فشنگ
magazine خزانه فشنگ
leakage به خزانه وارد نمیشود
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
magazine gun or rifle تفنگ خزانه دار
bursars صندوقدار خزانه دار
magazine gun تفنگ خزانه دار
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
bursar صندوقدار خزانه دار
over and under تفنگ دو لوله دو خزانه
procurator general کفیل خزانه داری
chest تابوت خزانه داری
leakages به خزانه وارد نمیشود
chests تابوت خزانه داری
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
treasury note اسکناس صادره از طرف خزانه
Exchequer مالیه خزانه دار پادشاهی
Treasury Department اداره خزانه داری [ در آمریکا]
treasurer مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurers مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
treasury bond سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
countersink خزانه نمودن کلاهک دار کردن خزینه دار کردن خزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com