English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
addersser or or خطاب کننده
Other Matches
aposteophe خطاب
to address [to] خطاب کردن [به]
thou توبکسی خطاب کردن
letters testamentary حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
to address somebody as کسی را خطاب کردن با [لقبی]
compellation عمل خطاب یا احضار کردن نام
letters testamentary خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doer کننده
commulator یک سو کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
deletive حک کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
doers کننده
bandwidth یچ کننده
noncommittal رد کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
skittish رم کننده
bidders کننده
bidder کننده
solver حل کننده
renunciant رد کننده
fizzy کف کننده
benders خم کننده
puffer پف کننده
bender خم کننده
renunciant کننده
mitigatory کم کننده
catterer پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
refutatory رد کننده
mauler له کننده
mitigative کم کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
abjurer or abjuror کننده
fillers پر کننده
filleting پر کننده
filler پر کننده
fluxing oil اب کننده
prattfall پچ پچ کننده
percutient دق کننده
tracker پی کننده
syncopator غش کننده
sensor حس کننده
jaberer پچ پچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
swooner غش کننده
crusher له کننده
surfy کف کننده
thinner کم کننده
rebutter رد کننده
crepitant خش خش کننده
trackers پی کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
mumbler من من کننده
hopper لی لی کننده
attacking تک کننده
deflective کج کننده
prater پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
attenuant اب کننده
repudiationist رد کننده
fillets پر کننده
diacritical تفکیک کننده
exceptor استثنا کننده
dialyzer دیالیز کننده
execrative نفرت کننده
evaporator تبخیر کننده
diriment باطل کننده
dilutor رقیق کننده
estimator تخمین کننده
estimator براورد کننده
diluter رقیق کننده
expander منبسط کننده
exactor تحمیل کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com