Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
inherited error |
خطایی در فرآیند یا عمل قبلی |
|
|
Other Matches |
|
propagated |
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد |
propagate |
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد |
propagates |
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد |
propagating |
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد |
real time |
مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود |
propagate |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagated |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagating |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
propagates |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
background |
فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود |
exits |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
backgrounds |
فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود |
exit |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
dynamically |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
dynamic |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
presentiment |
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی |
presentiments |
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی |
provisional ball |
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده |
prior admission |
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی |
asynchronous |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
inerrancy |
بی خطایی |
angelica |
سنبل خطایی |
bloodstone |
یشم خطایی |
sporadic fault |
خطایی که تصادفاگ رخ دهد |
narrow escape <idiom> |
بدون هیچ خطایی فرارکردن |
bias error |
خطایی با علامت و بزرگی ثابت |
to make r. for a wrong |
بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن |
to be up to no good |
کار بدی [خطایی] کردن |
I haven't done anything wrong. |
من هیچ خطایی [جرمی] نکردم. |
corrective maintenance |
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است |
to take the fall for somebody |
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن |
to take the fall [American English] |
مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن |
frailties |
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد |
What has he done wrong? |
[مگر] او [مرد] چه خطایی [جرمی] کرده است؟ |
permanent |
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست |
frailty |
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد |
bugging |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
false |
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد |
checks |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
checked |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
check |
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی |
bugs |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
fatal error |
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود |
bug |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
fault |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
faulted |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
checking |
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند |
faults |
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد |
decay |
فرآیند سیگنال |
decays |
فرآیند سیگنال |
decaying |
فرآیند سیگنال |
decayed |
فرآیند سیگنال |
flow diagram |
شرح فرآیند |
deposition |
فرآیند پوشاندن |
depositions |
فرآیند پوشاندن |
flowchart |
شرح فرآیند |
regulate |
کنترل فرآیند |
regulates |
کنترل فرآیند |
regulating |
کنترل فرآیند |
regulated |
کنترل فرآیند |
circulars |
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند |
fault |
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد |
faults |
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد |
dead |
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود |
circular |
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند |
faulted |
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد |
finish |
انتهای فرآیند یا تابع |
selections |
عمل یا فرآیند انتخاب |
document |
نوشتن شرح یک فرآیند |
documented |
نوشتن شرح یک فرآیند |
documenting |
نوشتن شرح یک فرآیند |
halts |
فرآیند را متوقف میکند. |
initialization |
فرآیند مقداردهی اولیه |
finishes |
انتهای فرآیند یا تابع |
phases |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
phased |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
phase |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
halted |
فرآیند را متوقف میکند. |
selection |
عمل یا فرآیند انتخاب |
normalization |
فرآیند یا داده نرمال |
halt |
فرآیند را متوقف میکند. |
detects |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
detected |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
detecting |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
halts |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
safe mode |
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد |
detect |
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود |
halted |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
halt |
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود |
previous |
قبلی |
preceding |
قبلی |
ex- |
قبلی |
ex |
قبلی |
aforetime |
قبلی |
prior |
قبلی |
one-time |
قبلی |
predecessors |
قبلی |
fore |
قبلی |
predecessor |
قبلی |
foregone |
قبلی |
check |
خطا یا توقف کوچک در فرآیند |
execution |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
execute |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
masters |
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند |
executes |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
executing |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
stage |
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند |
pagination |
فرآیند تقسیم متن به صفحاتی |
checked |
خطا یا توقف کوچک در فرآیند |
checks |
خطا یا توقف کوچک در فرآیند |
stages |
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند |
master |
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند |
executed |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
technical |
مربوط به ماشین یا فرآیند خاص |
mastered |
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند |
presupposition |
فرض قبلی |
premeditated |
با قصد قبلی |
predilections |
تمایل قبلی |
presuppositions |
فرض قبلی |
premonition |
اخطار قبلی |
chain |
از کلمه قبلی |
forethought |
اندیشه قبلی |
chains |
از کلمه قبلی |
predilection |
تمایل قبلی |
preoccupations |
اشغال قبلی |
forewarning |
اخطار قبلی |
preoccupation |
اشغال قبلی |
premonitions |
اخطار قبلی |
at sight |
بی مطالعه قبلی |
precognition |
اطلاع قبلی |
preview |
اطلاع قبلی |
previews |
اطلاع قبلی |
premeditation |
قصد قبلی |
foredoom |
محکومیت قبلی |
foreordainment |
حکم قبلی |
foretoken |
اعلام قبلی |
foretype |
نمونه قبلی |
pre arrengement |
قرار قبلی |
previous work |
کارهای قبلی |
late war |
جنگ قبلی |
pre arrangement |
قرار قبلی |
pretreatment |
معالجه قبلی |
precompression |
تراکم قبلی |
preconidtion |
شرط قبلی |
pregiurement |
احتساب قبلی |
preformation |
تشکیل قبلی |
prefiguration or prefigurement |
نمایش قبلی |
prefiguration |
تصور قبلی |
preexistence |
موجودیت قبلی |
preengagement |
تعهد قبلی |
predispostion |
تمایل قبلی |
background |
معلومات قبلی |
backgrounds |
معلومات قبلی |
predesignation |
تعیین قبلی |
premeditatedly |
با اندیشه قبلی |
prepossession |
تصرف قبلی |
simultaneous |
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند |
pause key |
[کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند] |
microinstruction |
که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند |
process |
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر |
hunting |
فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل |
jam |
توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا |
jammed |
توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا |
static |
چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند |
processes |
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر |
jams |
توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا |
reads |
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است |
maintenance |
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند |
read |
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است |
jitter |
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش |
bias |
ولتاژ قبلی دادن |
off the cuff <idiom> |
بدون آمادگی قبلی |
leave hanging (in the air) <idiom> |
بدون تصمیم قبلی |
A one-month notice. |
اطلاع قبلی یک ماهه |
prelibation |
ازمایش یانوشیدن قبلی |
prognostication |
تشخیص قبلی مرض |
as you were |
به حالت قبلی برگردید |
malice aforethought |
سوء نیت قبلی |
pre engaged |
دارای تعهد قبلی |
forebedement |
اخبار قبلی پیشگویی |
prognostications |
تشخیص قبلی مرض |
pre indexing |
شاخص گذاری قبلی |
premonitory |
متضمن اخطار قبلی |
pre indexing |
فهرست سازی قبلی |
prior permission |
اجازه قبلی پرواز |
biases |
ولتاژ قبلی دادن |
at ten minutes notice |
با ده دقیقه اخطار قبلی |
process |
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند |
processes |
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند |
cancellation |
عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده |
processes |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند |
c |
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند |
process |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند |
schemata |
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها |
flags |
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند |
indexing |
فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها |
framework |
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه |
flag |
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند |