Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
cumulative error
خطای جمعی
Other Matches
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
horizontal error
خطای بر دو سمت خطای افقی
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
plural
جمعی
additives
جمعی
additive
جمعی
collective
جمعی
collective bargaining
جمعی
aggregative
جمعی
mass
جمعی
masses
جمعی
massing
جمعی
processional
دسته جمعی
social
دسته جمعی
ensemble
دسته جمعی
ensembles
دسته جمعی
scrutin deliste
رای جمعی
processional
سروددسته جمعی
communal
دسته جمعی
all together
دسته جمعی
in company
دسته جمعی
gunners
جمعی توپخانه
gunner
جمعی توپخانه
collective
دسته جمعی
collective bargaining
معامله جمعی
mass communication
ارتباط جمعی
mass contagion
سرایت جمعی
mass education
اموزش جمعی
mass hysteria
هیستری جمعی
in chorus
دسته جمعی
collective ownership
مالکیت جمعی
en masse
دسته جمعی
aggregate function
عمل جمعی
collective responsibility
مسئوولیت جمعی
collective protection
حفافت جمعی
sum term
لفظ جمعی
sum check
مقابله جمعی
collective behavior
رفتار جمعی
collective agreement
توافق جمعی
collective self reliance
خوداتکائی جمعی
collectedness
جمعی حواس
collective goods
کالاهای جمعی
aggregate operator
عملگر جمعی
collective liability
بدهی جمعی
collective mind
ذهن جمعی
collective unconscious
ناهشیار جمعی
picnic
گردش دسته جمعی
gang punch
منگنه دسته جمعی
in mass
بطور دسته جمعی
volleys
شلیک بطوردسته جمعی
certes
خاطر جمعی تحقیق
collective fire
اتش دسته جمعی
paratroopers
جمعی یکان چترباز
paratrooper
جمعی یکان چترباز
salvoes
فریاد دسته جمعی
salvo
فریاد دسته جمعی
poll
اخذرای دسته جمعی
polled
اخذرای دسته جمعی
polls
اخذرای دسته جمعی
picnic
دسته جمعی خوردن
volleying
شلیک بطوردسته جمعی
power play
حمله دسته جمعی
mass media
وسایل ارتباط جمعی
picnics
دسته جمعی خوردن
picnicked
گردش دسته جمعی
teamwork
کار دسته جمعی
genocide
کشتار دسته جمعی
infantryman
جمعی پیاده نظام
infantrymen
جمعی پیاده نظام
picnicked
دسته جمعی خوردن
volley bombing
شلیک دسته جمعی
volleyed
شلیک بطوردسته جمعی
picnics
گردش دسته جمعی
nonoperating strength
جمعی غیرفعال در یکان
procession
حرکت دسته جمعی
processions
حرکت دسته جمعی
collective security
تامین دسته جمعی
volley
شلیک بطوردسته جمعی
permanent party
جمعی دایمی یکان
ingrow
بطور دسته جمعی
paraded
تظاهرات عملیات دسته جمعی
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
parading
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parade
تظاهرات عملیات دسته جمعی
parades
تظاهرات عملیات دسته جمعی
synergism
کار توام ودسته جمعی
gang days
روزهایی که بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
formicary
زندگی دسته جمعی موریانه
flutter
بال زنی دسته جمعی
fluttered
بال زنی دسته جمعی
fluttering
بال زنی دسته جمعی
flutters
بال زنی دسته جمعی
formicarm
زندگی دسته جمعی موریانه
gang
دسته جمعی عمل کردن
social decrement
کاهش ناشی از کار جمعی
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
scot ant lot
جریمه یامالیات دسته جمعی
gangs
دسته جمعی عمل کردن
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
collectivism
وسایل تولید دسته جمعی ومشترک
part song
آواز دسته جمعی بدون ساز
gang week
هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
embarrassing clanger
[British E]
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
terpsichore
رب النوع رقص واوازهای دسته جمعی
anthems
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
convocation
جشن پایان تحصیل جمعی دانشجویان
anthem
سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند
acapella
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
collective
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
gaffe
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
choirs
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
strophe
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
litanies
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
antistrophe
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
to go on a picnic
بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
frankpledge
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
head stock
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
round robin (letter)
<idiom>
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی)
polygarchy
حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
symbion
موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
fcc
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
collectivism
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
foot fault
خطای پا
cumulative error
خطای کل
space error
خطای فضایی
common foul
خطای عادی
computational mistake
خطای محاسباتی
spherical aberration
خطای کروی
standard error
خطای معیار
constant error
خطای ثابت
soft error
خطای ملموس
recording error
خطای ضبط
relative error
خطای نسبی
residual error
خطای مانده
machine error
خطای ماشین
service over
خطای سرویس
side out
خطای سرویس
continuous error
خطای متوالی
continuous error
خطای پیوسته
determinate error
خطای معین
team foul
خطای مهم
standard error
خطای استاندارد
standard error
خطای معدل
time error
خطای زمانی
tolerance limit
خطای مجاز
transient error
خطای گذرا
transit error
خطای عبور
civil wrong
خطای مدنی
chromatic aberration
خطای رنگی
chance error
خطای تصادفی
transmission error
خطای مخابره
truncation error
خطای برشی
ti
خطای فنی
terminal error
خطای پایانی
temporary error
خطای موقتی
standard error
خطای پایه
standard error
خطای استانده
syntax error
خطای نحوی
systematic error
خطای منظم
systematic error
خطای سیستماتیک
twentyfour second violation
خطای 42 ثانیه
truncation error
خطای برش
technical foul
خطای فنی
burst error
خطای قطاری
random error
خطای بختایی
indeterminate error
خطای نامعین
line transmission error
خطای انتقال
logic error
خطای منطقی
logical error
خطای منطقی
major foul
خطای عمده
malfeasance
خطای اداری
matching error
خطای تطبیقی
frequency error
خطای فرکانس
fractional error
خطای نسبی
measuring error
خطای سنجش
line generated error
خطای انتقال
variable error
خطای متغیر
he did me a great wrong
خطای بزرگی .....
indeterminate error
خطای تصادفی
hard error
خطای ملموس
individual foul
خطای شخصی
hand out
خطای سرویس
inherent error
خطای ذاتی
inheritated error
خطای موروثی
instrumental error
خطای دستگاه
intentional foal
خطای عمدی
intermittent error
خطای متناوب
memory illusion
خطای یاد
money illusion
خطای پولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com