English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
Other Matches
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
constants آنچه تغییر نمیکند
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
authentic آنچه درست است
malfunctions آنچه درست کار نکند
malfunctioned آنچه درست کار نکند
approximating آنچه تقریبا درست است
malfunction آنچه درست کار نکند
figures آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
defected آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
doesn't نمیکند
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
it makees no difference تفاوتی نمیکند
it is secure عیب نمیکند
why does he not admit it چراتصدیق نمیکند
it makees no difference فرقی نمیکند
it is indifferent to me برای من فرقی نمیکند
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is not in good workingorder خوب کار نمیکند
it makes a t. difference تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
sticking point حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
sticking points حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
deadbeat <idiom> شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
infallibilist کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
jus ex injuria non oritur تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
freed پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
i/o روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
faulted مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
circulating آنچه به راحتی می چرخد
used آنچه جدید نیست
exclusive آنچه شامل نمیشود
auxiliary آنچه کمک میکند
knowledge آنچه دانسته است
protective آنچه حافظت میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
lightweights آنچه سنگین نیست
lightweight آنچه سنگین نیست
unwanted آنچه لازم نیست
biased آنچه اریب دارد
auxiliaries آنچه کمک میکند
previous آنچه زودتر رخ میدهد
incoming آنچه از خارج می آید
producing آنچه تولید میکند
contiguous آنچه اثر می گذارد
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
circular آنچه در یک دایره می چرخد
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
variables آنچه قابل تغییر است
variable آنچه قابل تغییر است
finished آنچه کامل شده است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
prior آنچه قبلاگ رخ داده است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
convertible آنچه قابل تبدیل است
convertibles آنچه قابل تبدیل است
durable آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
visible آنچه قابل دیدن است
recognizably آنچه قابل تشخیص است
characteristic آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically آنچه مخصوص یا ویژه است
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
malfunction آنچه کامل کار نکند
malfunctioned آنچه کامل کار نکند
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
unedited آنچه ویرایش نشده است
exchangeable آنچه قابل تغییر است
distant آنچه در محلی قرار دارد
transportable آنچه قابل حمل است
commoners آنچه اغلب اتفاق میافتد
common آنچه اغلب اتفاق میافتد
expandable آنچه قابل گسترش باشد
malfunctions آنچه کامل کار نکند
significantly آنچه معنای مخصوصی دارد
extensible آنچه قابل گسترش است
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
commonest آنچه اغلب اتفاق میافتد
round آنچه در دایره حرکت میکند
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
roundest آنچه در دایره حرکت میکند
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
residual آنچه در پشت سر باقی می ماند
quantifiable آنچه قابل شمارش است
thirds آنچه بعد از دومین می آید
availability آنچه به آسانی بدست آید
clears آنچه به سادگی فهمیده میشود
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
identity آنچه کسی یا چیزی است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
electric آنچه با الکتریسیته کار میکند
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
efficient آنچه که خوب کار میکند
computable آنچه قابل محاسبه است
flexible آنچه قابل تغییر است
alterable آنچه قابل تغییر است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
third آنچه بعد از دومین می آید
differentials آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com