Total search result: 197 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
mal |
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند |
|
|
Other Matches |
|
knavishly |
متقلبانه |
fraudulently |
متقلبانه |
frausulently |
متقلبانه |
fraudulent means |
وسائل متقلبانه |
harmlessly |
بی انکه اسیبی رساند |
innocuously |
بی انکه گزندی رساند |
preference |
تبعیض متقلبانه بین غرماء |
preferences |
تبعیض متقلبانه بین غرماء |
i beg to inform you |
محترما" به استحضار عالی می رساند |
The sentence doesnt convey the meaning. |
این جمله معنی رانمی رساند |
rough breathing |
که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند |
clean the bases |
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند |
thefts |
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان |
theft |
بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان |
production run |
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند |
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . |
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد. |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
optimum schedule |
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
infirmly |
نادرست |
out of trim |
نادرست |
amiss |
نادرست |
inconsequent |
نادرست |
inconsecutive |
نادرست |
imprecise |
نادرست |
trumped up |
نادرست |
trumped-up |
نادرست |
sinister |
کج نادرست |
wrongful |
نادرست |
unfairly |
نادرست |
spurious |
نادرست |
phoney |
نادرست |
crooked |
نادرست |
inaccurate |
نادرست |
erroneous |
نادرست |
unfair |
نادرست |
false code |
کد نادرست |
false |
نادرست |
phonies |
نادرست |
phoneys |
نادرست |
out of a |
نادرست |
foul |
نادرست |
in error <adj.> |
نادرست |
fouled |
نادرست |
fouler |
نادرست |
foulest |
نادرست |
fouls |
نادرست |
false <adj.> |
نادرست |
phony |
نادرست |
impure |
نادرست |
unsafe |
نادرست |
out of order |
نادرست |
dishonest |
نادرست |
inexact |
نادرست |
distractor |
گزینه نادرست |
foul play |
کار نادرست |
misconstruction |
تعبیر نادرست |
mistranslation |
ترجمه نادرست |
inexactly |
بطور نادرست |
miscue |
ضربه نادرست |
wrong information |
اطلاعات نادرست |
jackleg |
ناشی نادرست |
wrong answers |
پاسخهای نادرست |
mispronounciation |
تلفظ نادرست |
missatement |
گفته نادرست |
inaccurately |
بطور نادرست |
heterography |
املای نادرست |
foul bill of lading |
بارنامه نادرست |
by indirection |
با وسائل نادرست |
false information |
اطلاعات نادرست |
fallacy of composition |
تعمیم نادرست |
false code |
رمز نادرست |
false information |
خبر نادرست |
paralogism |
قیاس نادرست |
error |
عقیده نادرست |
improper |
نامناسب نادرست |
misconstructions |
تفسیر نادرست |
misconstructions |
تعبیر نادرست |
misconstruction |
تفسیر نادرست |
inaccurate |
نادرست یا غلط |
vicious |
بدطینت نادرست |
wrongfully |
بطور نادرست |
misinformation |
خبر نادرست |
false |
ساختگی نادرست |
unsound |
ناخوش نادرست |
errors |
عقیده نادرست |
mispronunciation |
تلفظ نادرست |
chucked |
پرتاب نادرست |
chuck |
پرتاب نادرست |
untrue |
نادرست خائن |
mispronunciations |
تلفظ نادرست |
chucks |
پرتاب نادرست |
malfunctioned |
نادرست عمل کردن |
incorrect |
نادرست یا به همراه خطا |
malfunction |
نادرست عمل کردن |
wild cat |
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست |
unfair trade practice |
اعمال تجاری نادرست |
true false questions |
پرسشهای درست- نادرست |
suggestio falsi |
افهار و اعلام نادرست |
mininformation |
اطلاع یا خبر نادرست |
foozle |
بدساختن ضربت نادرست |
prismatic spectacles |
عینک نادرست نما |
paralpgize |
قیاس نادرست ساختن |
misallocation of resources |
تخصیص نادرست منابع |
sigmatism |
تلفظ نادرست حرف " س " |
malfunctions |
نادرست عمل کردن |
off base <idiom> |
غیر دقیق ،نادرست |
lie |
سخن نادرست گفتن |
lied |
سخن نادرست گفتن |
lies |
سخن نادرست گفتن |
wide of the mark <idiom> |
از هدف به دور بردن ،نادرست |
false start |
اغاز نادرست خطا در شروع |
paralogist |
کسیکه قیاس نادرست میسازد |
false starts |
اغاز نادرست خطا در شروع |
an i calculation |
حساب نادرست یا غیر دقیق |
ungrammatical |
مخالف ایین دستور نادرست |
logical |
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر |
skews |
میزان کردن چیزی به صورت نادرست |
skewing |
میزان کردن چیزی به صورت نادرست |
skew |
میزان کردن چیزی به صورت نادرست |
boolean operation |
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست |
zeroes |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
zeros |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
Everybody condemned his foolish behaviour . |
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند |
zero |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
out of square |
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست |
contamination |
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه |
ambiguity |
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم |
ambiguities |
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم |
semantics |
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه |
grammatical error |
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر |
mis |
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی |
hazard |
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست |
hazarding |
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست |
hazards |
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست |
hazarded |
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست |
debounce |
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ |
mis- |
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی |
logical |
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود |
grafts |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
grafted |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
graft |
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست |
frauds |
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر |
components |
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست |
component |
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست |
cancels |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
cancelling |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
cancel |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
fraud |
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
fallacy of composition |
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
palettes |
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها |
palette |
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
burn out |
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود |
negative |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
gaps |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
gap |
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی |
negatives |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
boolean algebra |
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست |
aliasing |
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing |
algebra |
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند |
logic |
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست |
bombed out |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bombs |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bombed |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bomb |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
check |
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است |
checks |
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است |
checked |
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
misapprehending |
بد فهمیدن نادرست فهمیدن |
misapprehended |
بد فهمیدن نادرست فهمیدن |
misapprehend |
بد فهمیدن نادرست فهمیدن |
misapprehends |
بد فهمیدن نادرست فهمیدن |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
mis run casting |
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |