Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (7 milliseconds)
English	Persian
jumbo risks	خطرات بزرگ
Other Matches
all risks	تمام خطرات
war risks	خطرات ناشی از جنگ
against all risks	در براب کلیه خطرات
unexpired risks	خطرات منتفی نشده
emergency risk	خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
carrier's risk	خطرات به عهده حمل کننده
reserved for unexpired risks	ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
massive	بزرگ
smallest	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
majestic	بزرگ
grossest	بزرگ
massively	بزرگ
grosses	بزرگ
small	بزرگ نه
big	بزرگ
vast	بزرگ
great	بزرگ
greatest	بزرگ
grossing	بزرگ
extra	بزرگ
extra-	بزرگ
extras	بزرگ
extensive	بزرگ
gates	در بزرگ
gate	در بزرگ
spankings	بزرگ
spanking	بزرگ
great-	بزرگ
hugeous	بزرگ
voluminous	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
propylon	در بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
macro	بزرگ
grave	بزرگ
graves	بزرگ
megapod	بزرگ پا
gravest	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
bigger	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
nonus	بزرگ
majuscule	بزرگ
majuscular	بزرگ
biggest	بزرگ
stour	بزرگ
long ton	تن بزرگ
mighty	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulkier	بزرگ
eminent	بزرگ
large sized	بزرگ
vasty	بزرگ
headmen	بزرگ
bulky	بزرگ
king size	بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
adults	بزرگ
adult	بزرگ
swith	بزرگ
of a large size	بزرگ
dignified	بزرگ
large sized a	بزرگ
headman	بزرگ
grosser	بزرگ
majoring	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
full bottomed	بزرگ
jumbos	بزرگ
largest	بزرگ
wallopings	بزرگ
large	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
canis major	سگ بزرگ
egregious	بزرگ
swingeing	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
decuman	بزرگ
jumbo	بزرگ
walloping	بزرگ
grossed	بزرگ
high	بزرگ
immane	بزرگ
gross	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
larger	بزرگ
enormous	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
maximising	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
maximises	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
daito	شمشیر بزرگ
dalmatian	نوعی سگ بزرگ
magnifies	بزرگ کردن
magnifying	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
grandmother	مادر بزرگ
grandmothers	مادر بزرگ
stull	لقمه بزرگ
dilate	بزرگ کردن
magnified	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
maximizing	بزرگ کردن
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
bass drum	طبل بزرگ
grand father	پدر بزرگ
avous	پدر بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
long boat	کرجی بزرگ
lives of great men	مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
leading nations	ملتهای بزرگ
largen vi	بزرگ کردن
largen vi	بزرگ شدن
bulldog	نوعی سگ بزرگ
billows	موج بزرگ اب
swell	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
swells	بزرگ شدن
big league	لیگ بزرگ
billowed	موج بزرگ اب
big bang	انفجار بزرگ
distend	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distends	بزرگ کردن
billow	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
largen	بزرگ کردن
dignitaries	شخص بزرگ
abbots	راهب بزرگ
cleek	قلاب بزرگ
caldron	کتری بزرگ
colosseum	سالن بزرگ
conger	مارماهی بزرگ
galactic	بی نهایت بزرگ
major planets	سیارات بزرگ
major epilepsy	صرع بزرگ
major cycle	چرخه بزرگ
major cycle	بزرگ چرخه
abbot	راهب بزرگ
the wain	خرس بزرگ
mandola	ماندولین بزرگ
dignitary	شخص بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
charles's wain	خرس بزرگ
capital letter	حرف بزرگ
bulk	قسمت بزرگ
bulk	در حجم بزرگ
master mind	فکر بزرگ
main	بزرگ تمام
mandore	ماندولین بزرگ
main frame	کامپیوتر بزرگ
bronchocele	بزرگ شدگی
enlarged	بزرگ کردن
bonefire	اتش بزرگ
enlarges	بزرگ کردن
enlarging	بزرگ کردن
enlarge	بزرگ کردن
macrocephaly	بزرگ سری
magnifier	بزرگ ساز
magnifier	بزرگ کننده
amplified	بزرگ شدن
magnifcation	بزرگ سازی
amplifies	بزرگ شدن
amplify	بزرگ شدن
amplifying	بزرگ شدن
d. store	مغازه بزرگ
macrography	بزرگ نگاری
macrocyte	هاگدان بزرگ
largen	بزرگ شدن
grand mal	صرع بزرگ
great persons	مردمان بزرگ
great gross	قراص بزرگ
great depression	بحران بزرگ
great depression	رکود بزرگ
heavyweights	بزرگ و سنگین
zoom	بزرگ کردن
lump	بزرگ شدن
lumped	بزرگ شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com