Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 75 (8 milliseconds)
English	Persian
collision risk	خطر تصادم
Search result with all words
strike	تصادم
strikes	تصادم
meet	تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meets	تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
bop	تصادم کردن وزش
bopped	تصادم کردن وزش
bopping	تصادم کردن وزش
bops	تصادم کردن وزش
cannon	تصادم دوتوپ
cannons	تصادم دوتوپ
striking	تصادم
strikingly	تصادم
shield	, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields	, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
chatter	تصادم
chattered	تصادم
chattering	تصادم
chatters	تصادم
percussion	تصادم
shock	تصادم تلاطم
shock	تصادم
shocked	تصادم تلاطم
shocked	تصادم
shocks	تصادم تلاطم
shocks	تصادم
wham	صدای تصادم
collide	تصادم کردن
collided	تصادم کردن
collides	تصادم کردن
colliding	تصادم کردن
clash	تصادم
clash	تصادم شدیدکردن
clashed	تصادم
clashed	تصادم شدیدکردن
clashes	تصادم
clashes	تصادم شدیدکردن
intersect	تصادم کردن
intersected	تصادم کردن
intersects	تصادم کردن
grate	صدای تصادم
grated	صدای تصادم
grates	صدای تصادم
concussion	تصادم صدمه
concussion	تصادم
clashing	تصادم کننده
incident	تصادم یکانها
incidents	تصادم یکانها
smash	تصادم
smashes	تصادم
poop	گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops	گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
collision	تصادم
collisions	تصادم
allision	تصادم
collision bulkhead	دیواره ضد تصادم
collision detection	تشخیص تصادم
collission	تصادم
come into collision	تصادم کردن
electron impact	تصادم الکترونها
lash vi	باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
lead collision course	مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
running down case	دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
smashup	نابودی تصادم
the ship struck a arock	کشتی باصخره تصادم کرد
to come in to collision	تصادم کردن
to fall aboard	تصادم کردن
to fall foul of	تصادم کردن با
to run a	تصادم کردن
to run f. of	تصادم کردن با
trachle	تصادم کردن خسته کردن بزحمت انداختن
traumatism	ضربه تصادم
burdened	مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
air miss	تصادم هوایی دو هواپیما
The two cars had a head –on collision.	دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com