English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
volleyball court زمین والیبال
baselines خط انتهای زمین والیبال
baseline خط انتهای زمین والیبال
back zone منطقه عقب زمین والیبال
quayside زمین اطراف بارانداز
touchline خط اطراف زمین فوتبال
contours خطوط تراز زمین
line of communications خطوط ارتباطی زمین
graticule خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
legs ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
leg ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
volley ball والیبال
volleyball والیبال
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
volleyball بازی والیبال
wider خط کناری والیبال
volleyball net تور والیبال
widest خط کناری والیبال
wide خط کناری والیبال
power volleyball والیبال قدرتی
roll چرخش توپ والیبال
hook service سرویس برگردان والیبال
back line player بازیگر خط عقب والیبال
rolls چرخش توپ والیبال
referee داور بالای والیبال
height of the volleyball net بلندای تور والیبال
change of service تعویض سرویس والیبال
rolled چرخش توپ والیبال
refereed داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
referees داور بالای والیبال
upper edge of the net نوار بالای تور والیبال
forwards سه بازیگر جلوی تور والیبال
contact with the net خطای تماس با تور والیبال
attack block دفاع روی تور والیبال
blocker مدافع روی تور والیبال
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
He plays a beautiful game of volleyball. مثل ماه والیبال بازی می کند
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
net cord کابل یا سیم بالای تور والیبال
toss a coin for choice of service of cou شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
net antena انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
center forward نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
scrimmage بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
fly فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
scrimmages بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
rotation چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
netball بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
milieux اطراف
environment اطراف
from the four winds از اطراف
milieus اطراف
parties اطراف
milieu اطراف
environs اطراف
environments اطراف
sides of the question اطراف موضوع
gravesides اطراف قبر
graveside اطراف قبر
vicinity در حدود در اطراف
wryly به اطراف چرخاندن
wry به اطراف چرخاندن
periderm پوست اطراف
go around <idiom> به اطراف سفرکردن
about در اطراف نزدیک
pappus کلاله اطراف گل
architrave گچبری اطراف در
pericardium اطراف قلب
edge zone اطراف لبه
ambient noise صدای اطراف
mess around <idiom> دو رو اطراف بازیکردن
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
cotidal lines خطوط هم مد
tricking خطوط
tricked خطوط
trick خطوط
parties متداعیین اطراف دعوی
seaward اطراف دریا روبدریا
sea chest مکندههای اطراف ناو
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
to look a bout اطراف کار را پاییدن
barnyard محوطهء اطراف انبار
barnyards محوطهء اطراف انبار
look round اطراف کار را دیدن
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
black eyes سیاهی اطراف چشم
black eye سیاهی اطراف چشم
port ریل اطراف ناو
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
cotidal lines خطوط مدیکسان
curvature lines خطوط مدور
absorption spectrum خطوط جذبی
street railway خطوط تراموا
isovent خطوط هم باد
absorption lines خطوط دراشامی
line to line fault تماس خطوط
air way station خطوط هوایی
leading فاصله خطوط
lines of communication خطوط مواصلاتی
lines of force خطوط قوا
lines of force خطوط نیرو
line spacing فاصله خطوط
line of communications خطوط مواصلات
line of induction خطوط القا
line of flux خطوط قوا
balmer lines خطوط بالمر
closed traverse خطوط متقاطع
outside lines خطوط حمله
along line در امتداد خطوط
curvature lines خطوط منحنی
symmetry lines خطوط تقارن
flowlines خطوط جریان
emission spectrum lines خطوط نشری
flow lines خطوط جریان
stream lines خطوط جریان
zigzagging خطوط منکسر
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
zigzagged خطوط منکسر
spectral lines خطوط طیفی
extension lines خطوط دنباله
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
front lines خطوط مقدم
zigzags خطوط منکسر
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
isocline خطوط هم شیب
isochromatique خطوط همرنگ
grid lines خطوط شبکه
dark lines خطوط تاریک
dedicated lines خطوط اختصاصی
zigzag خطوط منکسر
fives هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
reel دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
whiskery موی اطراف گونه وچانه
reeled دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reels دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
balteus [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> بادقت مراقب اطراف بودن
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
greater شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
whisker موی اطراف گونه وچانه
snaking تورگیری اطراف توپ ناو
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
periosteal واقع در اطراف ضریع استخوان
areola محوطهء کوچک اطراف چیزی
frame و مرز اطراف فضای پنجره
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
safe distance مسافت امن اطراف مین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
equal cost lines خطوط هزینه برابر
rivers سفیدی بین خطوط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com