English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
extension lines خطوط دنباله
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
stems دنباله
tailed دنباله
rearing دنباله
tail دنباله
tail end دنباله
rear دنباله
reared دنباله
tails دنباله
appendices دنباله
follow-ups دنباله
follow-up دنباله
wake دنباله کش تی
waked دنباله کش تی
wakes دنباله کش تی
sequel دنباله
stem دنباله
stemmed دنباله
stemming دنباله
trainbearer دنباله کش
following دنباله
sequels دنباله
rears دنباله
trails دنباله
trains دنباله
trained دنباله
train دنباله
trail دنباله
appendixes دنباله
trailing دنباله
appendix دنباله
series دنباله
suite دنباله
trailed دنباله
continued form دنباله
suites دنباله
tailing دنباله تعقیب
to continue دنباله داشتن
to follow دنباله داشتن
sequence دنباله [ریاضی]
tailing factor ضریب دنباله
calling sequence دنباله فراخوانی
tail cone دنباله مخروطی
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
trails دنباله داشتن
followism دنباله روی
trailing دنباله داشتن
trailed دنباله داشتن
the trail of a meteor دنباله شهاب
trail دنباله داشتن
full bottomed دنباله دار
blazing star ستاره دنباله دار
cometology گفتاردرستارههای دنباله دار
deference need نیاز دنباله روی
fibonacci series دنباله فیبو ناجی
ship haven طرادههای دنباله کشتی
full bottomed دارای دنباله دراز
comet ذوذنب دنباله دار
trails دنباله دار بودن
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
comets ذوذنب دنباله دار
comets ستاره دنباله دار
trailing دنباله دار بودن
trailed دنباله دار بودن
followed by <adj.> دنباله گرفته شده با
trail دنباله دار بودن
comet ستاره دنباله دار
sea tail دنباله دریایی یکانهای هوارو
cometography شرح ستاره دنباله دار
cometic وابسته بستاره دنباله دار
cometary وابسته بستاره دنباله دار
the track of a comet مسیر ستاره دنباله دار
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
trailing zeros صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
follow up رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
trainbearer کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
cama توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
tricking خطوط
tricked خطوط
trick خطوط
cotidal lines خطوط هم مد
lines of force خطوط نیرو
dedicated lines خطوط اختصاصی
dark lines خطوط تاریک
cotidal lines خطوط مدیکسان
lines of communication خطوط مواصلاتی
lines of force خطوط قوا
line to line fault تماس خطوط
isocline خطوط هم شیب
leading فاصله خطوط
front lines خطوط مقدم
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
flowlines خطوط جریان
flow lines خطوط جریان
isovent خطوط هم باد
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
line of communications خطوط مواصلات
emission spectrum lines خطوط نشری
line of flux خطوط قوا
line of induction خطوط القا
line spacing فاصله خطوط
grid lines خطوط شبکه
isochromatique خطوط همرنگ
balmer lines خطوط بالمر
symmetry lines خطوط تقارن
along line در امتداد خطوط
absorption spectrum خطوط جذبی
air way station خطوط هوایی
zigzagging خطوط منکسر
spectral lines خطوط طیفی
stream lines خطوط جریان
street railway خطوط تراموا
zigzags خطوط منکسر
closed traverse خطوط متقاطع
curvature lines خطوط مدور
zigzag خطوط منکسر
curvature lines خطوط منحنی
zigzagged خطوط منکسر
absorption lines خطوط دراشامی
outside lines خطوط حمله
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
fugue قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
fugues قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
isohyetal map نقشه خطوط هم باران
vermiculate دارای خطوط موجی
gules خطوط موازی عمودی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
hypen ladder ردیف خطوط تیره
hoseline خطوط لوله لاستیکی
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
trackage خطوط راه اهن
open lines خطوط باز شطرنج
magnetic path مسیر خطوط قوا
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
rivulose دارای خطوط مارپیچی
sheetlines خطوط کناره نقشه
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
line of communications خطوط ارتباطی زمین
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
equal cost lines خطوط هزینه برابر
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
electric line of force خطوط نیروی برق
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
crawl trench خطوط رابط سنگرها
collimate منطبق کردن خطوط
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
cutting line of force قطع خطوط قوا
contour interval فاصله خطوط واصل
contour lines خطوط میزان منحنی
front lines خطوط جلو جبهه
grid interval فاصله خطوط شبکه
zigzag خطوط جناغی پیوسته
rivers سفیدی بین خطوط
zigzags خطوط جناغی پیوسته
river سفیدی بین خطوط
meridians خطوط نصف النهار
meridian خطوط نصف النهار
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
contours خطوط کناره نما
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
contours خطوط تراز زمین
enjambment دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
overhead trolley خطوط هوایی ترن برقی
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
infiltrating در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converging تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
sideline خطوط طرفین میدان بازی
converges تقارب خطوط وجود تشابه
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
paleography شناسایی وکشف خطوط قدیمه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com