English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
emission spectrum lines خطوط نشری
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
continuous spectrum طیف نشری
emission spectrum طیف نشری
publication language زبان نشری
emission spectroscopy طیف بینی نشری
emission nebula ابری نشری سحابی گسیلشی
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
trick خطوط
tricked خطوط
tricking خطوط
cotidal lines خطوط هم مد
cotidal lines خطوط مدیکسان
dedicated lines خطوط اختصاصی
outside lines خطوط حمله
balmer lines خطوط بالمر
along line در امتداد خطوط
air way station خطوط هوایی
isovent خطوط هم باد
absorption spectrum خطوط جذبی
absorption lines خطوط دراشامی
closed traverse خطوط متقاطع
lines of force خطوط نیرو
dark lines خطوط تاریک
isocline خطوط هم شیب
isochromatique خطوط همرنگ
line of communications خطوط مواصلات
line of flux خطوط قوا
line of induction خطوط القا
line spacing فاصله خطوط
line to line fault تماس خطوط
grid lines خطوط شبکه
lines of communication خطوط مواصلاتی
lines of force خطوط قوا
front lines خطوط مقدم
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
flowlines خطوط جریان
flow lines خطوط جریان
extension lines خطوط دنباله
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
curvature lines خطوط مدور
zigzagged خطوط منکسر
street railway خطوط تراموا
curvature lines خطوط منحنی
zigzag خطوط منکسر
stream lines خطوط جریان
spectral lines خطوط طیفی
zigzags خطوط منکسر
zigzagging خطوط منکسر
symmetry lines خطوط تقارن
leading فاصله خطوط
equal cost lines خطوط هزینه برابر
line of communications خطوط ارتباطی زمین
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
electric line of force خطوط نیروی برق
trackage خطوط راه اهن
zigzags خطوط جناغی پیوسته
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
front lines خطوط جلو جبهه
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
zigzag خطوط جناغی پیوسته
grid interval فاصله خطوط شبکه
contours خطوط کناره نما
isohyetal map نقشه خطوط هم باران
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
meridian خطوط نصف النهار
meridians خطوط نصف النهار
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
hypen ladder ردیف خطوط تیره
hoseline خطوط لوله لاستیکی
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
vermiculate دارای خطوط موجی
river سفیدی بین خطوط
gules خطوط موازی عمودی
rivers سفیدی بین خطوط
contours خطوط تراز زمین
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
open lines خطوط باز شطرنج
contour lines خطوط میزان منحنی
contour interval فاصله خطوط واصل
crawl trench خطوط رابط سنگرها
collimate منطبق کردن خطوط
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
magnetic path مسیر خطوط قوا
rivulose دارای خطوط مارپیچی
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
cutting line of force قطع خطوط قوا
sheetlines خطوط کناره نقشه
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
overhead trolley خطوط هوایی ترن برقی
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
paleography شناسایی وکشف خطوط قدیمه
lightface حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
ingrain خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
infiltrate در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
converge تقارب خطوط وجود تشابه
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
sideline خطوط طرفین میدان بازی
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
converges تقارب خطوط وجود تشابه
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
lpm تعداد خطوط دردقیقه inutes
convergent خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
lineolated خط دار دارای خطوط ریز
lineolate خط دار دارای خطوط ریز
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
converging تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
line engraving گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
neatline خطوط باریک حدود کناره نقشه
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
graticule خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
hierology علم خواندن خطوط قدیم مصر
image sharpness خطوط مورب تحت زاویه معین
crawl trench سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
agonic line خطوط رسم شده روی نقشه
granite paper کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
raster scan graphics نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
oblique perspective پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
stereocomparagraph دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
raster خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
hard clip area حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
reversal temperature دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
graticule ticks نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
ribbing ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
outdent خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
sketching روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
chiromancy پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
helical wave guide لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
fret [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
striped lines خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
remote data concentrator وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
curvilineal دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
contours خطوط تراز یا منحنیهای تراز
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com