English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
electric line of force خطوط نیروی برق
Search result with all words
magnetic lines of force خطوط نیروی مغناطیسی
Other Matches
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobar خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
cotidal lines خطوط هم مد
tricked خطوط
tricking خطوط
trick خطوط
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
cotidal lines خطوط مدیکسان
lines of force خطوط قوا
isocline خطوط هم شیب
isochromatique خطوط همرنگ
zigzagging خطوط منکسر
isostatic lines خطوط ایزواستاتیک
dedicated lines خطوط اختصاصی
symmetry lines خطوط تقارن
spectral lines خطوط طیفی
isovent خطوط هم باد
front lines خطوط مقدم
dark lines خطوط تاریک
flow lines خطوط جریان
air way station خطوط هوایی
street railway خطوط تراموا
line to line fault تماس خطوط
grid lines خطوط شبکه
fraunhofer lines خطوط فرانهوفر
closed traverse خطوط متقاطع
lines of communication خطوط مواصلاتی
line of flux خطوط قوا
emission spectrum lines خطوط نشری
line of induction خطوط القا
equipotential lines خطوط هم پتانسیل
balmer lines خطوط بالمر
curvature lines خطوط مدور
along line در امتداد خطوط
extension lines خطوط دنباله
absorption spectrum خطوط جذبی
absorption lines خطوط دراشامی
leading فاصله خطوط
line spacing فاصله خطوط
stream lines خطوط جریان
lines of force خطوط نیرو
line of communications خطوط مواصلات
zigzagged خطوط منکسر
flowlines خطوط جریان
outside lines خطوط حمله
curvature lines خطوط منحنی
zigzag خطوط منکسر
zigzags خطوط منکسر
sheetlines خطوط حاشیه نقشه
magnetic lines of force خطوط قوای مغناطیسی
magnetic path مسیر خطوط قوا
advance of defensive line در جلو خطوط پدافندی
front lines خطوط جلو جبهه
diplomatics شناسایی خطوط باستانی
zigzag خطوط جناغی پیوسته
phraseogram خط یا خطوط نماینده عبارات
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
line of communications خطوط ارتباطی زمین
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
zigzags خطوط جناغی پیوسته
zigzagging خطوط جناغی پیوسته
magnetic line of force خطوط قوای مغناطیسی
zigzagged خطوط جناغی پیوسته
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
rivers سفیدی بین خطوط
river سفیدی بین خطوط
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
open lines خطوط باز شطرنج
rivulose دارای خطوط مارپیچی
equal cost lines خطوط هزینه برابر
microwave transmission lines خطوط انتقال ریزموج
contour lines خطوط میزان منحنی
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
gules خطوط موازی عمودی
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
crawl trench خطوط رابط سنگرها
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
vermiculate دارای خطوط موجی
isohyetal map نقشه خطوط هم باران
voltage between lines ولتاژ بین خطوط
grid interval فاصله خطوط شبکه
collimate منطبق کردن خطوط
contour interval فاصله خطوط واصل
cutting line of force قطع خطوط قوا
meridian خطوط نصف النهار
hoseline خطوط لوله لاستیکی
contours خطوط تراز زمین
contours خطوط کناره نما
hypen ladder ردیف خطوط تیره
dark line spectrum طیف خطوط تاریک
sheetlines خطوط کناره نقشه
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
trackage خطوط راه اهن
meridians خطوط نصف النهار
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
lineaments خطوط چهره صفات مشخصه
boundry lines خطوط اطراف زمین والیبال
lineament خطوط چهره صفات مشخصه
ingrain خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
overhead trolley خطوط هوایی ترن برقی
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sideline خطوط طرفین میدان بازی
converge تقارب خطوط وجود تشابه
converged تقارب خطوط وجود تشابه
lineolate خط دار دارای خطوط ریز
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
infiltrate در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
lineolated خط دار دارای خطوط ریز
converging تقارب خطوط وجود تشابه
magnetic path length طول مسیر خطوط قوا
converges تقارب خطوط وجود تشابه
infiltrated در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
convergent خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
paleography شناسایی وکشف خطوط قدیمه
lightface حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
infiltrating در خطوط دشمن نفوذ کردن
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
lpm تعداد خطوط دردقیقه inutes
graticule خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
ring straked دارای خطوط گرد در روی بدن
crawl trench سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ring streaked دارای خطوط گرد در روی بدن
neatline خطوط باریک حدود کناره نقشه
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
image sharpness خطوط مورب تحت زاویه معین
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
hierology علم خواندن خطوط قدیم مصر
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
agonic line خطوط رسم شده روی نقشه
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
line engraving گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
oblique perspective پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
bar pattern ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
granite paper کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
raster scan graphics نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
raster خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
stereocomparagraph دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
main stripe [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
teleprompter اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
hard clip area حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
reversal temperature دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
outdent خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
ribbing ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
yard line خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
graticule ticks نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
apolline [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
sketching روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com