Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
Other Matches
PRI
خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
MDRAM
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
workgroup
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
pl/i
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای ارتباط باکامپیوترها طراحی شده است
compiling
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
teleconferencing
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
narrow band ISDN
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
T committee
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
efficiency
کارایی
functioned
کارایی
proficiency
کارایی
functions
کارایی
function
کارایی
effectiveness
کارایی
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
bras
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
efficiency unit
واحد کارایی
performance
شاهکار کارایی
maximum performance
کارایی حداکثر
combat efficiency
کارایی رزمی
performances
شاهکار کارایی
nozzle efficiency
کارایی نازل
efficiency variance
تباین کارایی
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
workability
کارایی بتن خمیرواری
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
performance evaluation
ارز یابی کارایی
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
efficiency
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
performance
روش قضاوت کارایی سیستم
test protectors
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
performances
روش قضاوت کارایی سیستم
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
optimization
کار کردن چیزی با کارایی کامل
definitions
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
maintained
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
optimize
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
torque
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
maintains
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
definition
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
selectable
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
onion skin architecture
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
ActiveX
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
architecture
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
boarded
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
jammed
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jams
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extends
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extend
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
file level model
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
EIDE
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
correlation
ارتباط
communicating
ارتباط
relationship
ارتباط
rapport
ارتباط
correspondence
ارتباط
correspondences
ارتباط
ligature
خط ارتباط
liaisons
ارتباط
relationships
ارتباط
communication
ارتباط
liaison
ارتباط
coherence
ارتباط
relation
ارتباط
coherency
ارتباط
concernment
ارتباط
connection
ارتباط
hookup
ارتباط
correspondency
ارتباط
link
ارتباط
enchainment
ارتباط
connexions
ارتباط
intercommunication
ارتباط
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agents
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
traced
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
multimedia
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
disjointedness
عدم ارتباط
association coefficient
ضریب ارتباط
tie-ins
وسیله ارتباط
tie-ins
ارتباط دادن
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
tie-in
وسیله ارتباط
tie-in
ارتباط دادن
attachment plug
دوشاخه ارتباط
relational
ارتباط شرح
tie in
وسیله ارتباط
selective signalling
ارتباط مخصوص
disconnection
قطع ارتباط
mitwelt
ارتباط با همنوع
inaccessibility
ارتباط ناپذیری
disconnectedly
بدون ارتباط
agency of communications
منبع ارتباط
wire communication
ارتباط با سیم
relevancy
ربط ارتباط
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
correlation
ارتباط داشتن
disaffiliation
عدم ارتباط
tie in
ارتباط دادن
communication
ارتباط و مخابرات
put through
ارتباط پیداکردن
data communication
ارتباط دادهای
communicates
ارتباط گرفتن
juxtaposition
ارتباط اجباری
telecommunications
ارتباط تلگرافی
connexion
ارتباط اتصال
telecommunications
ارتباط از دور
conversational interaction
ارتباط محاورهای
intercom
ارتباط داخلی
cryptocommunication
ارتباط رمز
communication theory
نظریه ارتباط
data communication
ارتباط داده ها
inaccessible
ارتباط ناپذیر
association
پیوند ارتباط
associations
پیوند ارتباط
direct relationship
ارتباط مستقیم
one sided communication
ارتباط یکسویه
communicate
ارتباط گرفتن
communicability
قابلیت ارتباط
communicability
ارتباط پذیری
communicable
قابل ارتباط
communication network
شبکه ارتباط
intercoms
ارتباط داخلی
mass communication
ارتباط جمعی
telecommunication
ارتباط دوربرد
logout
قطع ارتباط
login
قطع ارتباط
extraneity
عدم ارتباط
signal communications
ارتباط و مخابرات
connect
ارتباط رخها
logging off
قطع ارتباط
log out
قطع ارتباط
subcontrariety
ارتباط قیاسی
inverse relationship
ارتباط معکوس
wire
ارتباط باسیم
trunk line cable
کابل ارتباط
wires
ارتباط باسیم
intercommunion
ارتباط مشترک
communicated
ارتباط گرفتن
logging in
برقراری ارتباط
synchronous communication
ارتباط همزمان
connects
ارتباط رخها
relevance
ربط ارتباط
visual communication
ارتباط بصری
extraneousness
عدم ارتباط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com