English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (10 milliseconds)
English Persian
single line خط تنها
Search result with all words
unaccompanied تنها
alone تنها
sole شالوده تنها
sole تنها
sole تنها انحصاری
soles شالوده تنها
soles تنها
soles تنها انحصاری
identities تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
unique تنها
uniquely تنها
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
peripheral و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
sleeping partner شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
lone تنها
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
solo تنها
solo پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos تنها
solos پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
only تنها
tap ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
lonesome تنها وبیکس
mere تنها
merest تنها
just تنها
aside صحبت تنها
asides صحبت تنها
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
single تنها یک نفری
single تنها
singly تنها انفرادا
but نه تنها بطور محض
recluse تنها
recluses تنها
exclusive تنها
lonelier تنها
loneliest تنها
lonely تنها
solitary تنها
strand تنها گذاشتن
strands تنها گذاشتن
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
single-handed تنها
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
adhoc تنها به این منظور
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
bare handed دست تنها
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
bread alone تنها نان
by it self تنها
by one,s self تنها
solus تنها
by oneself تنها
siolus تنها
by yourself تنها
cantilever تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
front de liberation national فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
gyrodyne رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
HD ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
he alone went تنها اورفت
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
i did it only for your sake تنها به خاطرشما این کار را کردم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i was reserved for it تنها برای من مقدر شده بود
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
leave alone تنها گذاردن
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
lone electron الکترون تنها
lone pair electron زوج الکترون تنها
monological تنها سخن گو خودگووخودشنو
Other Matches
single handed تنها
solitarily تنها
out in the cold <idiom> تنها
to pull a lone oar تنها کارکردن
sole argument تنها دلیل
wirte only تنها نوشتن
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
soli تنها خوانان
read only تنها خواندنی
single haneded دست تنها
Do not leave me alone. من را تنها نگذار.
not only he came but نه تنها امد بلکه
To go alone to the judge . <proverb> تنها به قاضى رفتن.
out of pure mischief تنها از روی بدجنسی
to live to oneself تنها زندگی کردن
lonely hearts تنها و جویای همدم
kick back <idiom> تنها استراحت کردن
to reckon with out one's host تنها به قاضی رفتن
leave in the lurch <idiom> دست تنها گذاشتن
to pull a lone oar تنها پارو زدن
Come along and keep me company. بامن بیا تا تنها نباشم
lip service <idiom> تنها زبونی موافقت کردن
zoon تنها محصول یک نطفه واحد
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
photon تنها یک الکترون تابش شود
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
His only aim and object is to make afortune . تنها قصدش پولدار شدن است
Leave her alone. اورا تنها (بحال خود ) بگذار
You alone can help me. تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
This is the only way to guarantee that ... تنها راه برای تضمین این است که ...
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
only death does not tell lies تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
to disturb any one's privacy کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
This is important, not only today, but also and especially for the future. این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
programmable read only memory حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com