Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (14 milliseconds)
English
Persian
acceleration lane
خط سرعت گیری
Search result with all words
word
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
worded
روش اندازه گیری سرعت چاپگر
lips
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
float gauging
اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
gauging section
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
pitot pressure
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
Other Matches
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
speed
سرعت
pace
سرعت
paces
سرعت
paced
سرعت
velocities
سرعت
swiftly
به سرعت
directly
به سرعت
swiftness
سرعت
speedy
سرعت
velocity
سرعت
attack speed
سرعت تک
accelerates
بر سرعت
accelerated
بر سرعت
accelerate
بر سرعت
promptitude
سرعت
seepage velocity
سرعت زه اب
souic do
سرعت
speediness
سرعت
terminal velocity
سرعت حد
accelerating
بر سرعت
low velocity
با سرعت کم
low velocity
کم سرعت
celerity
سرعت
tilts
سرعت
tilted
سرعت
tilt
سرعت
expeditiousness
سرعت
fleety
به سرعت
rapidity
سرعت
line speed
سرعت خط
liner velocity
سرعت
haste
سرعت
speeding
سرعت
speeds
سرعت
fastness
سرعت
fastnesses
سرعت
acceleration
سرعت
rate
سرعت
rates
سرعت
piston speed
سرعت پیستون
quickness
سرعت انتقال
speed variation
تغییر سرعت
quickness
سرعت فوریت
celerity
سرعت موج
change of speed
تغییر سرعت
spin
چرخش به سرعت
spins
چرخش به سرعت
reading rate
سرعت خواندن
rate of reaction
سرعت واکنش
rate of pouring
سرعت ریزش
celerity
سرعت فاز
radial velocity
سرعت شعاعی
rate of fire
سرعت تیر
rate of dissolution
سرعت انحلال
rate of deposition
سرعت ته نشست
rate equation
معادله سرعت
rate constant
ثابت سرعت
phase velocity
سرعت موج
phase velocity
سرعت فاز
pace of the green
سرعت گوی
output speed
سرعت خروجی
orbital velocity
سرعت مداری
optimum speed
سرعت مطلوب
scoot
سرعت داشتن
scooted
سرعت داشتن
scooting
سرعت داشتن
operating speed
سرعت عملیاتی
on load speed
سرعت بار
swiftness
سرعت حرکت
patent log
سرعت سنج
phase speed
سرعت فاز
permissible velocity
سرعت مجاز
surface speed
سرعت محیطی
peripheral speed
سرعت محیطی
perceptual speed
سرعت ادراک
pen speed
سرعت قلم
peculiar velocity
سرعت خاص
peak speed
حداکثر سرعت
revolution
سرعت دورانی
revolutions
سرعت دورانی
circular velocity
سرعت دایرهای
tachometer
سرعت نگار
speed stage
سطح سرعت
synchronous speed
سرعت همزمان
sympieszometer
سرعت سنج
sustained speed
سرعت دائمی
bit rate
سرعت ذرهای
speed level
مرحله سرعت
bit rate
سرعت بیتی
speedometer multiplier
سرعت سنج
speed stage
مرحله سرعت
speedboating
قایقرانی سرعت
tachometer
سرعت نما
tachometer
سرعت سنج
speedometer
سرعت سنج
speedometer
سرعت نما
speedometers
سرعت سنج
speedometers
سرعت نما
speed tests
ازمونهای سرعت
speed stability
پایداری سرعت
safe velocity
سرعت مطلوب
rotational speed
سرعت چرخش
burst rate
سرعت پشت سر هم
reverse speed
سرعت معکوس
response rate
سرعت پاسخ
hunting
نوسان سرعت
scoots
سرعت داشتن
velocity
سرعت حرکت
relative velocity
سرعت نسبی
log
سرعت سنج
logs
سرعت سنج
speed limit
سرعت مجاز
linear speed
سرعت خطی
speed skating
اسکیتینگ سرعت
speed regulator
نافم سرعت
speed reduction
کاهش سرعت
speed of light
سرعت نور
speed of advance
سرعت پیشروی
speed indicator
سرعت نما
speed controls
نافم سرعت
speed control
کنترل سرعت
speed characteristics
مشخصه سرعت
speed adjustment
تنظیم سرعت
speed limits
سرعت مجاز
reading speed
سرعت خواندن
clock speed
سرعت ساعت
alacrity
[speed]
سرعت انتقال
full speed
سرعت کامل
friction velocity
سرعت اصطکاکی
flying speed
سرعت پرواز
tempos
میزان سرعت
fleetness
سرعت سیر
flank speed
سرعت جانبی
flank speed
حداکثر سرعت
flat out
حداکثر سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com