Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
summary of monthly statement
خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
Other Matches
monthly statement
صورت وضعیت ماهیانه
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
summaries
خلاصه وضعیت
summary
خلاصه وضعیت
extract
چکیده خلاصه وضعیت
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
extracts
چکیده خلاصه وضعیت
extracting
چکیده خلاصه وضعیت
extracted
چکیده خلاصه وضعیت
materiel history
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
daily position summary
خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
daily movement summary
خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
minute
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
statement
صورت وضعیت
statements
صورت وضعیت
financial statement
صورت وضعیت مالی
provisional statement
صورت وضعیت موقت
credit note
صورت وضعیت اعتباری
balances
موازنه صورت وضعیت
credit notes
صورت وضعیت اعتباری
balance
موازنه صورت وضعیت
service records
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
indicator
چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
switches
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
epitomist
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
permensem
ماهیانه
monthly
ماهیانه
monthy
ماهیانه
monthly allowance
ماهیانه
monthly allowance
مقر ری ماهیانه
monthly average
متوسط ماهیانه
monthly salary
مواجب ماهیانه
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
digesting
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested
خلاصه کردن و شدن خلاصه
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
pay
حقوق ماهیانه اجرت
class e allotment
کسورات اقساط ماهیانه
paying
حقوق ماهیانه اجرت
catamenia
عادت ماهیانه زنان
pays
حقوق ماهیانه اجرت
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
I have a steady monthly income.
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
outline
خلاصه خلاصه کردن
outlines
خلاصه خلاصه کردن
outlined
خلاصه خلاصه کردن
outlining
خلاصه خلاصه کردن
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
in one word
خلاصه
summary
خلاصه
in a word
خلاصه
upshot
خلاصه
surveys
خلاصه
resume
خلاصه
ens
خلاصه
resumes
خلاصه
synopses
خلاصه
in one world
خلاصه
briefer
خلاصه
comprisal
خلاصه
briefed
خلاصه
brief
خلاصه
survey
خلاصه
surveyed
خلاصه
quintes sence
خلاصه
in short
خلاصه
in fine
خلاصه
briefest
خلاصه
abridgment
خلاصه
compendium
خلاصه
short
<adj.>
خلاصه
abstract
:خلاصه
shorter
خلاصه
roundup
خلاصه
concise
<adj.>
خلاصه
abstracting
:خلاصه
extraction
خلاصه
resuming
خلاصه
abstracts
:خلاصه
resumed
خلاصه
shortest
خلاصه
roundups
خلاصه
succinct
<adj.>
خلاصه
short
خلاصه
scantling
خلاصه
synopsis
خلاصه
brief description
خلاصه
epitome
خلاصه
condensation
خلاصه
summaries
خلاصه
curt
<adj.>
خلاصه
fleeting
<adj.>
خلاصه
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
summarises
خلاصه کردن
summarily
بطور خلاصه
abstracter
خلاصه کننده
summarize
خلاصه کردن
summary
خلاصه مختصر
summarising
خلاصه کردن
syllabus
خلاصه مفید
prospectus
خلاصه اگهی
prospectuses
خلاصه اگهی
summaries
خلاصه مختصر
briefly speaking
بطور خلاصه
condenses
خلاصه کردن
abstract
خلاصه کردن
schema
خلاصه نمودار
schemata
خلاصه نمودار
wrap up
گزارش خلاصه
foreshorten
خلاصه کردن
foreshortened
خلاصه کردن
foreshortens
خلاصه کردن
apercu
خلاصه مختصر
condense
خلاصه کردن
condensing
خلاصه کردن
summarised
خلاصه کردن
abridged
خلاصه شده
concept
خلاصه خط مشی
sketches
خلاصه ملخص
pemmican
اطلاعات خلاصه
pemican
اطلاعات خلاصه
abstracting
خلاصه کردن
abstracts
خلاصه کردن
sketched
شرح خلاصه
sketched
خلاصه ملخص
sketch
شرح خلاصه
sketch
خلاصه ملخص
sketches
شرح خلاصه
briefly
بطور خلاصه
concepts
خلاصه خط مشی
precis
خلاصه نوشتن
precipitousness work
خلاصه سازی
precipitousness work
خلاصه نویسی
resumed
خلاصه تجربیات
in a word
<idiom>
به طور خلاصه
resume
خلاصه تجربیات
epitomizing
خلاصه کردن
condensed
خلاصه شده
tabloid
خلاصه شده
summarizes
خلاصه کردن
abridgement
خلاصه مجمل
resuming
خلاصه تجربیات
all in all
<idiom>
به طور خلاصه
summarized
خلاصه کردن
syllabuses
خلاصه مفید
summarizing
خلاصه کردن
tabloids
خلاصه شده
epitomizes
خلاصه کردن
epitomized
خلاصه کردن
epitomize
خلاصه کردن
epitomising
خلاصه کردن
resumes
خلاصه تجربیات
epitomises
خلاصه کردن
epitomised
خلاصه کردن
outlined
نقشه خلاصه
digester
خلاصه کننده
summarization
خلاصه سازی
summary card
کارت خلاصه
summation
مقامی خلاصه
sum
روی هم خلاصه
synopsize
خلاصه کردن
synoptic
خلاصه اجمال
extracts
خلاصه زبده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com