English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
summary of monthly statement خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
Other Matches
monthly statement صورت وضعیت ماهیانه
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
summaries خلاصه وضعیت
summary خلاصه وضعیت
extract چکیده خلاصه وضعیت
intelligence summary خلاصه وضعیت اطلاعاتی
extracts چکیده خلاصه وضعیت
extracting چکیده خلاصه وضعیت
extracted چکیده خلاصه وضعیت
materiel history خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
daily position summary خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
daily movement summary خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
minute خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
statement صورت وضعیت
statements صورت وضعیت
financial statement صورت وضعیت مالی
provisional statement صورت وضعیت موقت
credit note صورت وضعیت اعتباری
balances موازنه صورت وضعیت
credit notes صورت وضعیت اعتباری
balance موازنه صورت وضعیت
service records سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
switches وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
epitomist شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
permensem ماهیانه
monthly ماهیانه
monthy ماهیانه
monthly allowance ماهیانه
monthly allowance مقر ری ماهیانه
monthly average متوسط ماهیانه
monthly salary مواجب ماهیانه
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
digesting خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests خلاصه کردن و شدن خلاصه
digest خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested خلاصه کردن و شدن خلاصه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
pay حقوق ماهیانه اجرت
class e allotment کسورات اقساط ماهیانه
paying حقوق ماهیانه اجرت
catamenia عادت ماهیانه زنان
pays حقوق ماهیانه اجرت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
outline خلاصه خلاصه کردن
outlines خلاصه خلاصه کردن
outlined خلاصه خلاصه کردن
outlining خلاصه خلاصه کردن
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
in one word خلاصه
summary خلاصه
in a word خلاصه
upshot خلاصه
surveys خلاصه
resume خلاصه
ens خلاصه
resumes خلاصه
synopses خلاصه
in one world خلاصه
briefer خلاصه
comprisal خلاصه
briefed خلاصه
brief خلاصه
survey خلاصه
surveyed خلاصه
quintes sence خلاصه
in short خلاصه
in fine خلاصه
briefest خلاصه
abridgment خلاصه
compendium خلاصه
short <adj.> خلاصه
abstract :خلاصه
shorter خلاصه
roundup خلاصه
concise <adj.> خلاصه
abstracting :خلاصه
extraction خلاصه
resuming خلاصه
abstracts :خلاصه
resumed خلاصه
shortest خلاصه
roundups خلاصه
succinct <adj.> خلاصه
short خلاصه
scantling خلاصه
synopsis خلاصه
brief description خلاصه
epitome خلاصه
condensation خلاصه
summaries خلاصه
curt <adj.> خلاصه
fleeting <adj.> خلاصه
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
summarises خلاصه کردن
summarily بطور خلاصه
abstracter خلاصه کننده
summarize خلاصه کردن
summary خلاصه مختصر
summarising خلاصه کردن
syllabus خلاصه مفید
prospectus خلاصه اگهی
prospectuses خلاصه اگهی
summaries خلاصه مختصر
briefly speaking بطور خلاصه
condenses خلاصه کردن
abstract خلاصه کردن
schema خلاصه نمودار
schemata خلاصه نمودار
wrap up گزارش خلاصه
foreshorten خلاصه کردن
foreshortened خلاصه کردن
foreshortens خلاصه کردن
apercu خلاصه مختصر
condense خلاصه کردن
condensing خلاصه کردن
summarised خلاصه کردن
abridged خلاصه شده
concept خلاصه خط مشی
sketches خلاصه ملخص
pemmican اطلاعات خلاصه
pemican اطلاعات خلاصه
abstracting خلاصه کردن
abstracts خلاصه کردن
sketched شرح خلاصه
sketched خلاصه ملخص
sketch شرح خلاصه
sketch خلاصه ملخص
sketches شرح خلاصه
briefly بطور خلاصه
concepts خلاصه خط مشی
precis خلاصه نوشتن
precipitousness work خلاصه سازی
precipitousness work خلاصه نویسی
resumed خلاصه تجربیات
in a word <idiom> به طور خلاصه
resume خلاصه تجربیات
epitomizing خلاصه کردن
condensed خلاصه شده
tabloid خلاصه شده
summarizes خلاصه کردن
abridgement خلاصه مجمل
resuming خلاصه تجربیات
all in all <idiom> به طور خلاصه
summarized خلاصه کردن
syllabuses خلاصه مفید
summarizing خلاصه کردن
tabloids خلاصه شده
epitomizes خلاصه کردن
epitomized خلاصه کردن
epitomize خلاصه کردن
epitomising خلاصه کردن
resumes خلاصه تجربیات
epitomises خلاصه کردن
epitomised خلاصه کردن
outlined نقشه خلاصه
digester خلاصه کننده
summarization خلاصه سازی
summary card کارت خلاصه
summation مقامی خلاصه
sum روی هم خلاصه
synopsize خلاصه کردن
synoptic خلاصه اجمال
extracts خلاصه زبده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com