Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (5 milliseconds)
English
Persian
pilot
خلبان
piloted
خلبان
pilots
خلبان
aviator
خلبان
aviators
خلبان
aeronaut
خلبان
fly boy
خلبان
Other Matches
copilot
کمک خلبان خلبان دوم
aivatrix
خلبان زن
pilotless
بی خلبان
beeps
هواپیمای بی خلبان
beeping
هواپیمای بی خلبان
beeped
هواپیمای بی خلبان
copilot
کمک خلبان
beep
هواپیمای بی خلبان
cockpit canopy
سایبان خلبان
co pilot
کمک خلبان
cockpit
کابین خلبان
autopilot
خلبان اتوماتیک
cockpit
اطاقک خلبان
flying officer
افسر خلبان
cockpits
کابین خلبان
cockpits
اطاقک خلبان
first pilot
خلبان اول
drone
هواپیمای بی خلبان
compilot
کمک خلبان
soloists
خلبان تک پرواز
soloist
خلبان تک پرواز
co-pilots
کمک خلبان
co-pilot
کمک خلبان
droned
هواپیمای بی خلبان
nautical
خلبان کتاب
automatic pilots
خلبان اتوماتیک
automatic pilot
خلبان اتوماتیک
droning
هواپیمای بی خلبان
drones
هواپیمای بی خلبان
pilot's trace
کالک دستی خلبان
sailplaner
خلبان هواپیمای بی موتور
aces
خلبان ماهر و متهور
unattended
به طور خودکار بی خلبان
cockpit
اطاقک خلبان درهواپیما
cockpits
اطاقک خلبان درهواپیما
army aviator
خلبان نیروی زمینی
army aviator
خلبان هوانیروز نیروزفر
ace
خلبان ماهر و متهور
fury
نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
piloted
خلبان هواپیما راننده کشتی
kamikaze
خلبان ازجان گذشته ژاپنی
pilot's trace
کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilots
خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilot
خلبان ازمایش کننده هواپیما
test pilots
خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilot
خلبان هواپیما راننده کشتی
drone antisubmarine helicopter
هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
automatic pilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
autopilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
autopilot
[A/P]
خلبان اتوماتیک
[حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
automatic pilot
[A/P]
خلبان خودکار
[حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot
خلبان چرخبال
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
sky surfer
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
clamshell
کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
hand glider
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
helicopter pilot
خلبان هلیکوپتر
[شغل]
[حمل و نقل هوایی]
standing wave
موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
decision altitude
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decision height
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
astrodome
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
wingman
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
cartridge actuated device
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
drones
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
droning
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skipper
فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering
فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers
فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered
فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com