Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
procumbent
خوابیده روی زمین
Search result with all words
prostrate
روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrated
روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrates
روی زمین خوابیده دمر خوابیده
prostrating
روی زمین خوابیده دمر خوابیده
Other Matches
boriontal retort tar
قطران کورههای خوابیده قطران قرعهای خوابیده
somniloquy or quence
خوابیده
dormant
خوابیده
torpid
خوابیده
recumbent
خوابیده
resting
خوابیده
at roost
خوابیده
sleeper
خوابیده
sleepers
خوابیده
sleep walker
خوابیده رو
asleep
خوابیده
flatways
تخت خوابیده
flatwise
تخت خوابیده
face up
خوابیده به پشت
somniloquist
خوابیده سخنگو
sleep walker
خوابیده شب روان
to lie dormant
خوابیده بودن
decumbent
در بستر خوابیده
sleep walking
خوابیده گردی
landscape orientation
شکل خوابیده
slipshod
پاشنه خوابیده
italic
حروف خوابیده
nothing doing
کار خوابیده است
bowsprit position
موقعیت دکل خوابیده
facedown
روی شکم خوابیده
interbedded
خوابیده در میان چینه ها
Things are very slack (quiet) at the moment.
فعلا" که کارها خوابیده
italiacize
با حروف خوابیده نوشتن
accumbent
تکیه دار خوابیده
horizontal loom
دار خوابیده
[قالی]
italicize
با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن
sleep walking
خوابیده روی انتقال نومی
The clock has stopped.
ساعت دیواری خوابیده است
rosulate
روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
flattest
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flat
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
cold pig
اب سردی که روی ادم خوابیده میریزند تابیدارشود
pullover
پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
pullovers
پرس سینه بحالت خوابیده روی نیکت
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
It is a camel that kneels at every mans door .
<proverb>
آین شترى است که در خانه همه کس خوابیده است .
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
geodetically
زمین
lackland
بی زمین
land n
زمین
ground surface
کف زمین
soil
زمین
soils
زمین
soiling
زمین
earth
زمین
tellus
زمین
earths
زمین
ground line
خط زمین
acres
زمین
acre
زمین
earthing
زمین
grass roots
کف زمین
norland
زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
land
زمین
rooter
زمین کن
extra terrestrial
زمین
graze
زمین
floors
کف زمین
floor
کف زمین
terrain
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
real estate
زمین
cinder tracks
زمین دو
domains
زمین
cinder track
زمین دو
domain
زمین
aerospace
جو زمین
ground
: زمین
ground
کف زمین
floored
کف زمین
globe
زمین
globes
زمین
this earthly round
زمین
field
زمین
ground
زمین
floor
کف زمین
fields
زمین
fielded
زمین
geochemistry
زمین شیمی
field of play
زمین بازی
geodesy
زمین سنجی
flat ground
زمین تخت
floor
محدوده زمین
foreland
زمین جلوامده
flat ground
زمین مسطح
floored
محدوده زمین
feature line
خط عوارض زمین
field hockey
زمین هاکی
geological
زمین شناختی
geological
زمین شناسی
geology
زمین شناسی
earthwards
بطرف زمین
elevated ground
زمین بلند
ended
زمین حریف
emblements
محصول زمین
emblements
حاصل زمین
ends
زمین حریف
savanna
زمین هموار
crusts
پوسته زمین
crust
پوسته زمین
floors
محدوده زمین
landfall
ریزش زمین
geoisotherm
همدمای زمین
geotaxis
زمین گرایی
geotropism
زمین گرایی
glebe
زمین وقف
glebe
زمین خاک
graben
فرو زمین
greenside
در مجاورت زمین
gridiron
زمین فوتبال
uplands
زمین کوهستانی
gridition
زمین فوتبال
uplands
زمین بلند
upland
زمین کوهستانی
ground conection
اتصال زمین
ground cushion
بالشتک زمین
ground detector
تستر زمین
ground detector
اشکارساز زمین
geostrategy
زمین شناسی
geosphere
زمین سپهر
borderland
زمین سرحدی
paralysis
زمین گیری
speculation
زمین خواری
geoid
زمین وار
geoid
زمین دیسه
soccer field
زمین فوتبال
end
زمین حریف
bogs
زمین باطلاقی
bog
زمین باطلاقی
lairds
صاحب زمین
laird
صاحب زمین
isogeotherm
همدمای زمین
geolatry
زمین پرستی
borderlands
زمین سرحدی
geotherm
همدمای زمین
above the earth
در روی زمین
alkaline earth
زمین قلیایی
artificial ground
زمین مصنوعی
auger
زمین سوراخ کن
cricket field
زمین کریکت
axis of earth
محور زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com