Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
convenience store
خواربار فروشی کوچک
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
Other Matches
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
grocery
خواربار فروشی
food shop
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
groceries
خواربار
foodstuff
خواربار
foodstuffs
خواربار
provisions
خواربار
grocery
خواربار
commissarial
خواربار
provender
خواربار
stover
خواربار
cate
خواربار
provisionless
بی خواربار
viand
خواربار
grocer
خواربار فروش
purveyance
تهیه خواربار
provisionment
تهیه خواربار
victualler
خواربار رسان
grocers
خواربار فروش
grubs
خوراک خواربار
grubbed
خوراک خواربار
grub
خوراک خواربار
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
viaticum
توشه و خواربار سفر
victual
خواربار تامین کردن
victualler
کشتی حامل خواربار
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
on offer
فروشی
sales
فروشی
for sale
فروشی
disposability
فروشی
on sale
فروشی
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
draperies
ماهوت فروشی
toggery
لباس فروشی
drapery
ماهوت فروشی
drapery
پارچه فروشی
jewelry
جواهر فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
draperies
پارچه فروشی
toploftiness
خود فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
chandlery
شمع فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
butchery business
گوشت فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
perfumery
عطر فروشی
pedlary
دست فروشی
wineshop
باده فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
peacockery
خود فروشی
upholstery
پرده فروشی
upholstery
مبل فروشی
pedantry
فضل فروشی
drugstore
دوا فروشی
drugstores
دوا فروشی
ironmongery
اهن فروشی
snobbery
افاده فروشی
slave trade
برده فروشی
retail
خرده فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
barroom
نوشابه فروشی
retail
جزئی فروشی
optometry
عینک فروشی
short sale
پیش فروشی
retail sales
خرده فروشی
glassman
شیشه فروشی
retail dealing
خرده فروشی
retail trade
خرده فروشی
priggishness
علم فروشی
wholesale
عمده فروشی
short sale
سلم فروشی
smithies
اهن فروشی
prudishness
عفت فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
smithy
اهن فروشی
priggery
علم فروشی
slopwork
دوخته فروشی
salter
نمک فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
wholesale price
قیمت عمده فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
ostentation
خود فروشی تظاهر
bookshop
مغازه کتاب فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
dramshop
بار مشروب فروشی
peltry
پوست خام فروشی
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
vintnery
عمده فروشی شراب
mercery
مغازه پارچه فروشی
barroom
بار یا پیاله فروشی
retail
خرده فروشی کردن
groggery
نوشابه فروشی میخانه
grogshop
دکان مشروب فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
retail price
بهای خرده فروشی
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
ticket office
باجه بلیت فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
box offices
باجه بلیط فروشی
box office
باجه بلیط فروشی
retail price
قیمت خرده فروشی
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
smithy
فلز فروشی اهنگری
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
sales
جنس فروشی فروش
oversold
فزون فروشی کردن
bars
میکده بارمشروب فروشی
bar
میکده بارمشروب فروشی
overselling
فزون فروشی کردن
oversell
فزون فروشی کردن
swaggers
کبر فروشی خودستایی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
taproom
محل پیاله فروشی
oversells
فزون فروشی کردن
tap room
محل پیاله فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
smithies
فلز فروشی اهنگری
newsstand
دکه روزنامه فروشی
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
to prank out oneself
خود فروشی کردن
swaggering
کبر فروشی خودستایی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
swagger
کبر فروشی خودستایی
pot house
ابجو فروشی خرابات
wineshop
مغازه شراب فروشی
trade price
قیمت عمده فروشی
swaggered
کبر فروشی خودستایی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
short sale
بیع سلف پیش فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
bears
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear
سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
pedantically
از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com