English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (1 milliseconds)
English Persian
epistoler خواننده رسالهای ازعهدجدید
Other Matches
epistolary رسالهای
in subsequent years د رسالهای بعد
poetics رسالهای درباره شعر وزیبایی شناسی
caroler خواننده
oscine خواننده
songbird خواننده زن
songbirds خواننده زن
vocalists خواننده
singer خواننده
singers خواننده
reciter خواننده
troller خواننده
chanter خواننده
reader خواننده
readers خواننده
ballad singer خواننده
chantress زن خواننده
vocalist خواننده
disk reader خواننده دیسک
singing اوازخوانی خواننده
read head نوک خواننده
raw head نوک خواننده
trio سه نفر خواننده
trios سه نفر خواننده
photoelectric reader خواننده فتو الکتریکی
magnetic tape reader خواننده نوار مغناطیسی
calling program برنامه فرا خواننده
bar code reader دستگاه خواننده کد میلهای
go to school خواننده میله نوری
optical خواننده میله نوری
prima donna خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donnas خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
torch singer خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
prim donna سر دسته زنهای خواننده دراپرا
diva سردسته زنان خواننده اپرا
buffo خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
read تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
reads تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
ocr طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
hopper وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
cue اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
hoppers وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
optical طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
cards وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartets قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartet قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartette قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
input وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com