English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (9 milliseconds)
English Persian
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
Other Matches
close the door please خواهش دارم
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
speak a word سخنی بگویید
tell him to go بگویید برود
speak a word چیزی بگویید حرفی بزنید
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
can you pronounce him safe بگویید که اواز خطر محفوظ است
Will you tell me when to get off? ممکن است به من بگویید چه موقع پیاده شوم؟
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
requests خواهش
request خواهش
requested خواهش
requesting خواهش
it is my wish that خواهش من اینست که
requester خواهش کننده
at the request of به خواهش [به درخواست]
asks خواهش کردن
begs خواهش کردن
begged خواهش کردن
beg خواهش کردن
asking خواهش کردن
asked خواهش کردن
ask خواهش کردن
wishes ارزو خواهش
wished ارزو خواهش
wish ارزو خواهش
will خواهش ارزو
willed خواهش ارزو
wills خواهش ارزو
d. of a request عدم قبول خواهش
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
d. wish خواهش هنگام مردن
appetence or tency اشتیاق خواهش طبیعی
horny <adj.> مطیع خواهش نفس
randy [British E] <adj.> مطیع خواهش نفس
what is your pleasure خواهش شما چیست
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
to make a r. for something چیز یرا خواهش کردن
Please be my guest. خواهش می کنم مهمان من با شید
to a person for a thing چیزی را ازکسی خواهش کردن یاخواستن
what is your will? خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
now nonsense now خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
egg (someone) on <idiom> خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
would you mind ringing اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
Would you let me know before we get to Durham? ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
I have tobacco. من یک توتون دارم.
i wish to stay here میل دارم ...
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I need my e من دوست دارم
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
I have a question. من یک سئوال دارم.
my a is 0 years من 04سال دارم
own a house خانهای دارم
i intend to stay here خیال دارم که ...
i maintain عقیده دارم که ...
I agree. قبول دارم.
it is in my recollection یاد دارم
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
I have a headache. من سر درد دارم.
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go قصد دارم بروم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
i stand to it that جدا عقیده دارم که
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
i am busy at the moment اکنون کار دارم
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
i yearn for ارزوی استراحت دارم
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
to ask somebody to say a few words خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com