Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
Other Matches
scout car
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
armored vehicle
خودروی زرهدار
taxi
تاکسی یا خودروی
taxied
تاکسی خودروی
taxied
تاکسی یا خودروی
taxies
تاکسی خودروی
taxies
تاکسی یا خودروی
taxiing
تاکسی خودروی
taxiing
تاکسی یا خودروی
taxi
تاکسی خودروی
armored vehicle
خودروی زرهی
combat vehicle
خودروی رزمی
armored reconnaissance vehicle
خودروی شناسایی زرهی
his own car
[car of his own]
خودروی خودش
[مرد]
six by four
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
six by six
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
commercial type vehicle
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
to hitch a lift
[ride]
from somebody
سواری شدن
[در خودروی کسی]
Just check out the new sports car model!
نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
bulk petroleum conversion kit
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
administrative wheeled vehicle fleet
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
combination vehicle
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
earth-bound
خاکی
earth fill dam
سد خاکی
earthen
خاکی
earthly
خاکی
embankment
سد خاکی
edaphic
خاکی
dust colour
خاکی
earthborn
خاکی
embankment dam
سد خاکی
earth dam
سد خاکی
mundane
خاکی
worldly
خاکی
wood louse
خر خاکی
tellurian
خاکی
terrestrial
خاکی
terrene
خاکی
earthy
خاکی
embankments
سد خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
amphibious
اب خاکی
earth road
راه خاکی
earth born
خاکی فانی
earethliness
خاکی بودن
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
dew worm
کرم خاکی
angleworm
کرم خاکی
dust color
رنگ خاکی
rain worm
کرم خاکی
earthworms
کرم خاکی
earthiness
طبیعت خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
earth dam
بند خاکی
milleped
جنس خر خاکی
milliped
جنس خر خاکی
mold etc
خاکی کردن
warping tug
یدک کش اب خاکی
pulverulence
حالت خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
vallation
دیوار خاکی
lobworm
کرم خاکی
landing party
گروه اب خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
earth work
کارهای خاکی
earth work
عملیات خاکی
earthiness
خاکی بودن
fuse plug
سرریز خاکی
geophyte
گیاه خاکی
ground ivy
پاپیتال خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
amphibious
خاکی و ابی
amphibious force
نیروی اب خاکی
soil
خاکی کردن
earthworks
عملیات خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
soiling
خاکی کردن
soils
خاکی کردن
adaphic organism
زیستمند خاکی
amphibian
ابی خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
khaki
خاکی رنگ
dun
سمند خاکی
terrestrial
زمین خاکی
embankment
دیوار خاکی
embankments
دیوار خاکی
earthworm
کرم خاکی
earthwork
ختل خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
bordered
پشته خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
border
پشته خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
bordering
پشته خاکی
staging
تمرین اب خاکی
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
shoulders
دو طرف خاکی جاده
shouldering
دو طرف خاکی جاده
verge
شانه خاکی جاده
shouldered
دو طرف خاکی جاده
shoulder
دو طرف خاکی جاده
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
verges
شانه خاکی جاده
man of mould
انسان خاکی یا فانی
navvies
کارگر کارهای خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
brandling
یکجور کرم خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
boat team
تیم قایق اب خاکی
vales
زمین جهان خاکی
vale
زمین جهان خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
benching
جان پناه خاکی
scraper
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
tractor
قایق اب خاکی شنی دار
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
tractors
قایق اب خاکی شنی دار
khaki
لباس کار خاکی رنگ
pay dirt
<idiom>
زیر خاکی پیدا کردن
What on earth shall I do now?
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
good
مسیر خاکی مرطوب و محکم
amphibious transport dock
ناو حمل و نقل اب خاکی
curf
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
barbette
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
benching
تختک خاکی پله بندی
agc
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
landing vehicle
خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
causeways
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeway
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
boat team
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
serial
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serials
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
boat diagram
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
attack transport
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
assault area diagram
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
jahemmy
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
aeolian soil
خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
windrow
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
touchdown
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com