English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English Persian
caterpillar truck خودرو هزارپا
Other Matches
millipede هزارپا
myriapod هزارپا
millepede هزارپا
myriopod هزارپا
diplopod هزارپا
millipedes هزارپا
four by two خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
motor vehicle خودرو
automotive خودرو
auto :خودرو
autos :خودرو
locomobile خودرو
vehicle خودرو
vehicles خودرو
adventive خودرو
four by four خودرو 4 در 4
automobiles خودرو
automobile خودرو
self propelling خودرو
self propelled خودرو
self grown خودرو
self driven خودرو
deep jeep خودرو زیرابی
ammunition carrier خودرو مهمات کش
tank transporter خودرو مازتانک بر
tank vehicle خودرو تانکر
wildwood جنگل خودرو
truck vehicle خودرو نظامی
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
chasis شاسی خودرو
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
drive screw پیچ خودرو
automobile ماشین خودرو
personnel carrier خودرو نفربر
motor vehicle خودرو موتوری
motorcar خودرو سواری
locomobile گردونه خودرو
propeller shaft گاردان خودرو
liftruck خودرو بالابر
scout car خودرو دیده ور
vehicular مربوط به خودرو
bumper bar سپر خودرو
moving stairway پلکان خودرو
automobiles ماشین خودرو
motor car گردونه خودرو
motor cars گردونه خودرو
escalator پلکان خودرو
propeller گاردان خودرو
escalators پلکان خودرو
to ride in the car با خودرو رفتن
to use the car با خودرو رفتن
moving staircase پلکان خودرو
weedy هرز خودرو
escalator پلکان خودرو
escalators پلکان های خودرو
moving staircases پلکان های خودرو
moving stairways پلکان های خودرو
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
unladen weight وزن ناخالص خودرو
unladen weight وزن کامل خودرو
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
wheel brace آچار چرخ خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
dimmed headlights [lights] [American English] نور پایین [خودرو]
low beams [beam light] [American English] نور پایین [خودرو]
dipped beams [beam light] [British English] نور پایین [خودرو]
high beam [American English] نور بالا [در خودرو]
upper beam headlights نور بالا [در خودرو]
[spider-type] lug wrench [American E] آچار چرخ خودرو
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
dipped headlights [lights] [British English] نور پایین [خودرو]
cross bar wrench آچار چرخ خودرو
full beam نور بالا [در خودرو]
lift truck خودرو دارای جرثقیل
full tracked خودرو تمام شنی
rollover چپ شدن خودرو یاوسیله
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
windshields شیشه جلو خودرو
oil pan جعبه کارتر خودرو
windshield شیشه جلو خودرو
high gear دنده قوی خودرو
loading plan طرح بارگیری خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
short wheel خودرو شاسی کوتاه
signal علامت راهنمای خودرو
signaled علامت راهنمای خودرو
combat tire تایر جنگی خودرو
signalled علامت راهنمای خودرو
payloads بازده خودرو یا دستگاه
payload بازده خودرو یا دستگاه
suspension wheel چرخ تعلیق خودرو
automotive مربوط به وسایل نقلیه خودرو
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
to go into the ditch با خودرو به خندق جاده رفتن
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to leave on روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
laden weight وزن کلی خودرو با بار
motor transport حمل ونقل به وسیله خودرو
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
endgate درب عقب [خودرو شناسی]
six by four خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
six by six خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
travelling crane جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
gradeability قابلیت عبور خودرو از شیبها
dome light چراغ بالای طاق خودرو
fast shuttle تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
She swerved sharply to avoid hitting a dog. او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
chokes خفه کردن ساسات خودرو چوک
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
tracklaying زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
less than carload وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
choked خفه کردن ساسات خودرو چوک
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
choke خفه کردن ساسات خودرو چوک
to swerve a car <idiom> با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
half track خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
four by four خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
crashing سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
crashed سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
unprompted ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
straddle truck نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
speedograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
trailer خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
to start روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
trailers خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
crashingly سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
center disc [disk wheel] دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
mileage on departure [arrival] اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
He lost control of the car and swerved towards a tree. او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
suspension تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspensions تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com