English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (2 milliseconds)
English Persian
their خودشان
themselves خودشان
Other Matches
inter se میان خودشان
selves خودشان خودمان
among each other <adv.> میان خودشان
to mumble [away] to oneself برای خودشان من من کردن
to mumble [away] to oneself برای خودشان زیر لب سخن گفتن
cafeteria رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeterias رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
As the debate unfolds citizens will make up their own minds. در طول بحث شهروند ها خودشان تصمیم خواهند گرفت.
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
electrodynamics شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com