Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
relative
خودی نسبی
Other Matches
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
friendlier
خودی
friendlies
خودی
friendliest
خودی
friendly
خودی
friendly
نیروی خودی
spontaneity
خود به خودی
own goal
گل به دروازه خودی
own goals
گل به دروازه خودی
familiar
مانوس خودی
insider
خودی خودمانی
self directed
پیش خودی
in group
گروه خودی
friendlier
نیروی خودی
homeling
بازیگر خودی
friendlies
نیروی خودی
friendly state
کشور خودی
we group
گروه خودی
chicks
هواپیمای خودی
friendliest
نیروی خودی
upcourt
سبد خودی
spontaneous
خود به خودی
internal heating
گرمایش خودی
blue forces
نیروهای خودی
homes
زمین خودی
home
زمین خودی
insiders
خودی خودمانی
friendly forces
نیروهای خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
proportional
نسبی
relative code
کد نسبی
consanguineous
نسبی
relative
نسبی
relative humidity
نم نسبی
proportional limit
حد نسبی
self relative
نسبی
respective
نسبی
comparative
نسبی
comparatives
نسبی
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
relative harmonic content
مانده نسبی
relative address
آدرس نسبی
relative bearing
گرای نسبی
relative bearing
جهت نسبی
relative compaction
تراکم نسبی
relative density
چگالی نسبی
relative density
دانسیته نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
relative address
نشانی نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative term
لفظ نسبی
relative value
مقدار نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative wind
باد نسبی
relativeness
نسبی بودن
relativism
نسبی نگری
sanguinity
قرابت نسبی
self relative address
نشانی نسبی
sib
منسوب نسبی
stranger in blood
غیر نسبی
whole blood
قرابت نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative importance
اهمیت نسبی
relative income
درامد نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
relative location
ترتیب نسبی
relative majority
اکثریت نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative motion
حرکت نسبی
relative movement
حرکت نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
proportional representation
انتخابات نسبی
relationship by blood
خویشاوندی نسبی
ipsative score
نمره نسبی
fractional error
خطای نسبی
distortion factor
مانده نسبی
relative error
خطای نسبی
emissivity
تابش نسبی
genealogical
نسبی شجرهای
specific gravities
چگالی نسبی
consanguinity
قرابت نسبی
specific gravity
چگالی نسبی
comparative cover
پوشش نسبی
comparative costs
هزینههای نسبی
comparative advantage
مزیت نسبی
comparative advantage
برتری نسبی
blood relationship
قرابت نسبی
relationship by blood
قرابت نسبی
relativity
فرضیه نسبی
relationship by bood
قرابت نسبی
proportional liability partnership
شرکت نسبی
relative precision
دقت نسبی
ipsative scale
مقیاس نسبی
persons related to another by parentage
اقارب نسبی
persons related to another by descent
اقارب نسبی
blood relationship
خویشاوندی نسبی
proportional tax
مالیات نسبی
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
relative coding
برنامه نویسی نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
relative bearing
سمت نسبی ناو
strain
تغییر شکل نسبی
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
relative addressing
نشانی دهی نسبی
relativize
بصورت نسبی در اوردن
relative addressing
نشان دهی نسبی
cultural relativism
نسبی نگری فرهنگی
sound level
شدت نسبی صوت
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
a matter of relative importance
موضوعی با اهمیت نسبی
strains
افزایش طول نسبی
strains
تغییر شکل نسبی
of relative importance
دارای اهمیت نسبی
strain
افزایش طول نسبی
relative deformation
تغییر شکل نسبی
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
relative income hypothesis
فرضیه درامد نسبی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
employment rate
میزان نسبی اشتغال
relativity
فلسفه نسبیه نسبی بودن
simple strain
تغییر طول نسبی ساده
recessions
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recession
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
bel
واحد شدت نسبی توان
linear strain
تغییر شکل نسبی خطی
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
differential susceptibility and permeabi
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
cold straining
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
difference chart
جدول تعیین سمت و برد نسبی
strain energy
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
stress strain diagram
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
superaerodynamics
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
adjustable proportional module
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
strain hardening
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com