Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English
Persian
self revelation
خود اشکار سازی
Search result with all words
oscillation
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
تفکیک امواج اشکار سازی
detection
اشکار سازی
revelation
اشکار سازی افشاء
revelations
اشکار سازی افشاء
manifestation
اشکار سازی
manifestations
اشکار سازی
decryption
اشکار سازی
Other Matches
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifesting
اشکار اشکار ساختن
manifested
اشکار اشکار ساختن
manifest
اشکار اشکار ساختن
manifests
اشکار اشکار ساختن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
uncovered
اشکار
clears
:اشکار
clearest
:اشکار
plainest
اشکار
patenting
اشکار
clearer
:اشکار
patents
اشکار
clear
:اشکار
apparent
اشکار
explicit
اشکار
crying
اشکار
patented
اشکار
conspicuous
اشکار
open
اشکار
overt
اشکار
open-and-shut
اشکار
opens
اشکار
open and shut
اشکار
inapparent
نا اشکار
inevidence
اشکار
semblable
اشکار
patent
اشکار
evident
اشکار
flagrant
اشکار
plainer
اشکار
plain
اشکار
out-
اشکار
outed
اشکار
opened
اشکار
burning disgrace
اشکار
out
اشکار
plains
اشکار
obvious
اشکار
barest
ساده اشکار
reveal
اشکار کردن
to lay open
اشکار ساختن
bared
ساده اشکار
signalled
اشکار مشخص
axioms
حقیقت اشکار
bare
ساده اشکار
axiom
حقیقت اشکار
to make known
اشکار ساختن
barer
ساده اشکار
to reveal itself
اشکار شدن
manifestative
اشکار سازنده
transpicuous
فرا اشکار
manifest need
نیاز اشکار
manifester
اشکار کننده
market overt
بازار اشکار
roundly
بی پرده اشکار
notoriously
بطور اشکار
baring
ساده اشکار
transpicuous
روشن اشکار
signaled
اشکار مشخص
self-explanatory
واضح اشکار
self explanatory
واضح اشکار
self evident
خود اشکار
explicit
اشکار صاف
avowals
افهار اشکار
flagrantly
باوقاحت اشکار
revealed preference
رجحان اشکار
revealed preference
ترجیح اشکار
revealer
اشکار کننده
it will manifest it self
اشکار خواهد شد
amende honorable
عذرخواهی اشکار
lay open
اشکار کردن
signal
اشکار مشخص
let out
اشکار ساختن
visible
مرئی اشکار
known
اشکار ساختن
avowal
افهار اشکار
detects
اشکار کردن
detecting
اشکار کردن
detected
اشکار کردن
detect
اشکار کردن
self explaining
واضح اشکار
kithe
اشکار ساختن
unfolds
اشکار کردن
opens
ازاد اشکار
explicit cost
هزینه اشکار
public
عامه اشکار
display
اشکار کردن
decrypt
اشکار ساختن
undisguised
اشکار بی تلبیس
frequency demodulation
اشکار ساختن
bares
ساده اشکار
unfolded
اشکار کردن
displayed
اشکار کردن
displaying
اشکار کردن
displays
اشکار کردن
glaring
اشکار مشهور
unfolding
اشکار کردن
opened
ازاد اشکار
overt behavior
رفتار اشکار
open
ازاد اشکار
visible balance
تراز اشکار
evident to any one
نزدهمه اشکار
patently
بطور اشکار
reveals
اشکار کردن
unfold
اشکار کردن
conspicuous defect
عیب اشکار
explicit behavior
رفتار اشکار
revealed
اشکار کردن
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
manifested
صورت بار اشکار
palpable
قابل لمس اشکار
manifest
صورت بار اشکار
untold
بی حساب اشکار نشده
manifesting
صورت بار اشکار
plain text
متن واضح و اشکار
manifest anxiety scale
مقیاس اضطراب اشکار
manifests
صورت بار اشکار
apparent electromotive force
نیروی برقرانی اشکار
it is obvious that
اشکار یا بدیهی است که
to make public
اشکار یا علنی کردن
open to the public
اشکار در نزد همه
the secret will open to me
ان راز بمن اشکار
obviously
بطور اشکار یا معلوم
palpably
بطور محسوس یا اشکار
manifest dream content
محتوای اشکار رویا
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
quarries
اشکار کردن معدن سنگ
peeped
جوانه زدن اشکار شدن
to breathe one's simplicity
بسادگی کسی اشکار شدن
unfolding
فاش کردن اشکار شدن
peeps
جوانه زدن اشکار شدن
unfolds
فاش کردن اشکار شدن
unfold
فاش کردن اشکار شدن
peeping
جوانه زدن اشکار شدن
peep
جوانه زدن اشکار شدن
quarry
اشکار کردن معدن سنگ
quarrying
اشکار کردن معدن سنگ
unfolded
فاش کردن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale
مقیاس اضطراب اشکار تیلور
to speak one's mind
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
noises
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
it was publicly known
همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
uncovering
اشکار کردن برهنه کردن
uncovers
اشکار کردن کشف کردن
uncover
اشکار کردن کشف کردن
uncover
اشکار کردن برهنه کردن
uncovering
اشکار کردن کشف کردن
uncovers
اشکار کردن برهنه کردن
pavements
کف سازی
individualises
تک سازی
individualize
تک سازی
bridge building
پل سازی
truncation
بی سر سازی
individualising
تک سازی
individualized
تک سازی
individualization
تک سازی
stylization
مد سازی
bridgework
پل سازی
individuation
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
compaction
تو پر سازی
individualizing
تک سازی
pavement
کف سازی
individualizes
تک سازی
deflexion
خم سازی
individualised
تک سازی
retortion
کج سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com